زلزلهای با بزرگی ۶.۰ ریشتر که شب گذشته، ۳۱ اگوست ۲۰۲۵، در ساعت ۲۳:۴۷ به وقت محلی رخ داد، ولایتهای ننگرهار و کنر در شرق افغانستان را لرزاند. این زلزله که مرکز آن در ۳۶ کیلومتری شمال باساول واقع شده بود، با عمق تنها ۸ کیلومتر، منجر به ویرانی گستردهای شد.
مقامات طالبان گزارش دادهاند که بیش از ۸۰۰ نفر جان باختهاند، که بیشتر آنها در ولایت کنر بودهاند، و بیش از ۲۵۰۰ نفر زخمی شدهاند. دهها روستا، از جمله مزار دره در نرگل، به طور کامل نابود شدهاند، و پدیدههایی مانند لغزش زمین و سیلهای ناگهانی ناشی از بارانهای شدید، عملیات نجات را پیچیده کردهاند. نیروهای طالبان با استفاده از هلیکوپترها عملیات جستجو و نجات را آغاز کردهاند، اما جادههای مسدود و شرایط آب و هوایی نامساعد، دسترسی به مناطق آسیبدیده را دشوار ساخته است. کمکهای بینالمللی تاکنون محدود بوده، عمدتاً به دلیل تحریمهای اعمالشده بر طالبان و بحران انسانی جاری در کشور.
این رویداد، بخشی از الگوی تکراری زلزلههای ویرانگر در افغانستان است که ریشه در موقعیت جغرافیایی لرزهخیز این کشور دارد. افغانستان، واقع در منطقه هندوکش، جایی که صفحات تکتونیکی هند و اوراسیا با یکدیگر برخورد میکنند، یکی از فعالترین مناطق زلزلهخیز جهان به شمار میرود. این برخورد مداوم صفحات، همراه با گسلهای فعال مانند گسل چامان، منجر به زلزلههای مکرر با عمق کم میشود که لرزشهای سطحی شدیدتری ایجاد میکنند و خسارات را افزایش میدهند. عمق کم زلزله اخیر (تنها ۸ کیلومتر) عامل اصلی شدت تخریب آن بوده است، زیرا انرژی لرزهای کمتر جذب زمین میشود و مستقیماً به سطح منتقل میگردد.
تاریخچه زلزلههای افغانستان نشاندهنده این الگوی تکراری است. از دهه ۱۹۵۰ تاکنون، بیش از ۱۵۰۰۰ نفر در اثر زلزلهها در کشور جان باختهاند، که بسیاری از آنها در منطقه هندوکش رخ دادهاند. بررسی زمانی رویدادهای عمده، این روند را برجسته میکند. در سال ۱۹۹۸، زلزلهای با بزرگی ۶.۶ ریشتر در ولایت تخار رخ داد که بیش از ۴۰۰۰ کشته بر جای گذاشت و هزاران نفر را بیخانمان کرد. این زلزله، یکی از مرگبارترینها در تاریخ اخیر افغانستان بود و روستاهای کوهستانی را به طور کامل نابود کرد.
در سال ۲۰۰۲، دو زلزله پیاپی در منطقه هندوکش (یکی با بزرگی ۶.۱ و دیگری ۷.۴ ریشتر) بیش از ۱۱۰۰ کشته به همراه داشت. این رویدادها، که در ماه مارچ رخ دادند، نشاندهنده فعالیت شدید تکتونیکی در این ناحیه بودند و منجر به ویرانی گسترده در ولایتهای شمالی شدند.
سال ۲۰۱۵ شاهد زلزلهای با بزرگی ۷.۵ ریشتر در هندوکش بود که ۳۹۹ کشته در افغانستان و پاکستان برجای گذاشت. این زلزله، که یکی از قویترینها در دهههای اخیر بود، اثرات آن تا کشورهای همسایه احساس شد و منجر به لغزش زمینهای گسترده شد.
در سال ۲۰۲۲، زلزله ۶.۱ ریشتری در ولایت پکتیکا بیش از ۱۰۰۰ کشته داشت و هزاران نفر را زخمی کرد. این رویداد، که در ماه جنوری رخ داد، روستاهای دورافتاده را هدف قرار داد و عملیات نجات را به دلیل شرایط زمستانی دشوار ساخت.
سرانجام، در سال ۲۰۲۳، سری زلزلههای ۶.۳ ریشتری در ولایت هرات بیش از ۲۰۰۰ کشته بر جای گذاشت. این زلزلهها، که در اکتوبر رخ دادند، یکی از مرگبارترین فجایع طبیعی در سالهای اخیر بودند و منجر به نابودی ۳۸۲ قریه شدند.
این الگوهای تکراری نه تنها به دلیل فعالیت تکتونیکی، بلکه به علت عوامل اجتماعی-اقتصادی تشدید میشوند. ساختوسازهای ضعیف، مانند خانههای خشتی سنتی که در برابر لرزش مقاوم نیستند، نقش عمدهای در افزایش تلفات ایفا میکنند. فقر گسترده، جنگهای مداوم که زیرساختها را نابود کردهاند، و تغییرات اقلیمی (که منجر به افزایش بارانهای شدید و سیلهای ناشی از زلزله میشود) خسارات را چند برابر میکنند.
در زلزله اخیر که در مناطق کوهستانی و صعبالعبور رخ داده، جادهها مسدود شده، بهگونهای که دسترسی امدادگران را محدود کرده است. همچنین، بحران انسانی جاری در افغانستان، جایی که نیمی از جمعیت (حدود ۲۲.۹ میلیون نفر) نیازمند کمکهای فوری هستند، وضعیت را وخیمتر میسازد. بازگشت اجباری میلیونها افغان از پاکستان و ایران، همراه با زمستان سخت پیش رو، ظرفیت کشور برای مقابله با چنین فجایعی را کاهش داده است.
تحلیل علمی نشان میدهد که افغانستان به دلیل موقعیت خود در مرز صفحات هند و اوراسیا، که با سرعت ۳۶ میلیمتر در سال به یکدیگر نزدیک میشوند، همواره در معرض زلزلههای شدید قرار دارد. گسلهای فعال مانند چامان و هندوکش، انرژی انباشته را به صورت ناگهانی آزاد میکنند، و عمق کم بسیاری از این زلزلهها (اغلب کمتر از ۲۰ کیلومتر) لرزش را شدیدتر میکند. این عوامل، همراه با تراکم جمعیت در مناطق کوهستانی، ریسک را افزایش میدهند.
در زمینه چالشهای فعلی، بحران انسانی افغانستان عمیق است. سازمان ملل گزارش داده که در سال ۲۰۲۵، ۲۲.۹ میلیون نفر نیازمند کمک هستند، اما بودجه بشردوستانه تنها ۲۲ درصد تأمین شده است. تحریمهای بینالمللی علیه افغانستان تحت کنترل طالبان که از سال ۲۰۲۱ تشدید شدهاند، جریان کمکها را محدود کردهاند. بازگشت اجباری افغانها از کشورهای همسایه، همراه با اثرات تغییرات اقلیمی مانند خشکسالی و سیل، فشار بر منابع را افزایش داده است.
چشمانداز آینده برای افغانستان نیازمند اقدام فوری است. کمکهای بینالمللی تاکنون محدود به تعهداتی از سوی ایران، هند، ژاپن و اتحادیه اروپا بوده، اما تحریمها مانع جریان گستردهتر شدهاند. سازمان ملل و هلال احمر نقش کلیدی در هماهنگی امداد ایفا میکنند، اما بودجه ناکافی (کمتر از ۳۰ درصد نیازهای ۲۰۲۵) عملیات را مختل کرده است.
درسهای تاریخی از زلزلههای گذشته، مانند ضرورت ساخت خانههای مقاوم در برابر زلزله و بهبود سیستمهای هشدار اولیه، باید اعمال شوند. با این حال، ناکارآمدی طالبان در مدیریت بحران (از جمله عدم هماهنگی با سازمانهای بینالمللی و تمرکز بر کنترل سیاسی به جای امداد) وضعیت را پیچیدهتر کرده است. طالبان درخواست کمک جهانی کردهاند، اما بدون تغییرات ساختاری، ویرانیهای تکراری ادامه خواهند یافت.
منابع:
سازمان زمینشناسی ایالات متحده (USGS)
سازمان ملل متحد (UN)
گزارشهای سیانان (CNN)