یکشنبهشب بود که زلزلهای مهیب و مرگبار شرق افغانستان را تکان داد. ولایت کنر بیشترین آسیب را دید؛ دهها قریه بهطور کامل ویران شده و هزاران نفر جان باخته یا زخمی شدهاند.
مثل همیشه، قربانیان این فاجعه طبیعی مردم فقیر روستایی بودند؛ کسانی که یکبار دیگر هدف خشم کور طبیعت قرار گرفتند و در حالی که خواب بودند، ناگهان زندگیشان از هم فروپاشید.
مرگ، مصیبت، فاجعه و ویرانی اکنون واقعیتی فراگیر در بسیاری از مناطق زیبای شرق افغانستان و درههای حاصلخیز آن محسوب میشود؛ جایی که کانون زمینلرزه بیرحمانه سه روز پیش بود.
بر بنیاد گزارشها، به دلیل کوهستانی بودن منطقه، بسیاری از مسیرهای دسترسی به روستاها در نتیجه رانش زمین و لغزش کوه مسدود شده و فقدان زیرساختهای جادهای، کار را برای امدادرسانی به هزاران خانواده نیازمند دشوار کرده است.
در این میان، آنچه بر درد و رنج قربانیان میافزاید، فقدان دولتی مسئول، دلسوز و توانمند برای امدادرسانی، مدیریت بحران، ایجاد شبکهای از همکاریهای منطقهای و بینالمللی و تأمین منابع لازم برای مایحتاج اولیه بازماندگان این فاجعه مهیب است.
مقامات رژیم طالبان از همان آغازین ساعات وقوع فاجعه، دست گدایی را به سمت جامعه جهانی دراز کردند و خواستار کمک شدند.
با این حال، بسیاری از کشورها، علیرغم صدور پیامهای تسلیت، همچنان از ارائه کمکهای دلسوزانه، غیرسیاسی و واقعی برای زلزلهزدگان پرهیز میکنند؛ زیرا رژیم طالبان مشروعیت سیاسی بینالمللی ندارد و مهمتر از همه، سابقهای سیاه و غیرقابل دفاع در سوءاستفاده از کمکهای جهانی و انحراف مسیر امدادرسانی به سمت اهداف ایدئولوژیک و تغذیه متحدان تروریستی خود دارد.
کشورهای انگشتشماری که حاضر به ارائه کمکهای نقدی و غیرنقدی به زلزلهزدگان شدهاند، همزمان هشدار میدهند که این کمکها نباید در اختیار رژیم طالبان قرار بگیرد. این موضوع بهوضوح نشان میدهد که سایه نگرانی بر واکنش جامعه جهانی به بحران طبیعی اخیر در شرق افغانستان سنگینی میکند؛ وضعیتی که بدون شک رنج قربانیان و بازماندگان این فاجعه را مضاعف ساخته و چشمانداز مدیریت بحران را بهطور ناامیدکنندهای تیره و تار نشان میدهد.
شماری از کشورها، مانند ایران، صراحتاً اعلام کردهاند که برای امدادرسانی آماده هستند، اما ارائه کمک نیازمند درخواست مستقیم رژیم طالبان است.
منتقدان اما میگویند که رژیم طالبان فاقد ظرفیتهای لازم برای شبکهسازی منطقهای و بینالمللی بهمنظور جذب و هماهنگسازی کمکهای جهانی برای زلزلهزدگان شرق افغانستان است.
به باور آنان، رژیم تاکنون نشان داده که تلاش میکند با استفاده تبلیغاتی از این وضعیت بحرانی و فاجعهبار، خود را بهمثابه دولتی مسئول و دلسوز به مردم افغانستان و جامعه جهانی جلوه دهد و با بسیج امکانات حداقلی، برگزاری جلسات اضطراری، سفرهای نمادین مقامات حکومت مرکزی به مناطق زلزلهزده و استفاده تبلیغاتی و رسانهای گسترده از این اقدامات، در پی بهرهبرداری سیاسی از یک فاجعه طبیعی است.
نکته دیگر این است که رژیم طالبان در موارد مشابه در گذشته نیز نشان داده که علیرغم راهاندازی تبلیغات گسترده و پروپاگاندای گمراهکننده پیرامون فجایع طبیعی، نهتنها قدرت و ظرفیت لازم برای مدیریت بحران را دارا نیست، بلکه بدتر از آن، مرتب تلاش میکند تا از بحران برای تأمین و تغذیه منابع نامشروع خود استفاده کند.
نمونه واضح آن، زلزله مرگبار هرات است؛ زلزلهای که در آن هزاران نفر کشته، زخمی و بیخانمان شدند و رژیم طالبان و متحدان آن با راهاندازی تبلیغات گسترده پیرامون این فاجعه، منابع کمکی عظیمی از مجاری مختلف داخلی و خارجی به دست آورد، اما قربانیان مظلوم آن فاجعه همچنان با بحران بیخانمانی روبهرو هستند و بسیاری از آنها تاکنون در سرپناههای موقت به سر میبرند و زندگی اولیه خود را بازنیافتهاند.
به این ترتیب، نگرانی بزرگ ــ در کنار تخریب خانههای روستایی و انسداد مسیرهای زمینی که عملاً دسترسی به هزاران آسیبدیده احتمالی در درههای صعبالعبور کنر را دشوار کرده ــ سوءاستفادههای احتمالی رژیم طالبان از این وضعیت بهمنظور بهدستآوردن منابع بیشتر و انحراف مسیر کمکهای جهانی به سمت اهداف ایدئولوژیک و تروریستی خود است.
نرگس اعتماد – جمهور