>> جمهور - دیکتاتورها زبان همدیگر را می‌فهمند
 
۰

دیکتاتورها زبان همدیگر را می‌فهمند

جمعه ۱۳ سرطان ۱۴۰۴ ساعت ۲۰:۰۲
پوتین با رسمیت دادن به رژیم خودکامه، دیکتاتوری و تروریست‌پرور ملا هبت‌الله در افغانستان، این واقعیت را مورد تأکید قرار داد که دیکتاتورها زبان همدیگر را می‌فهمند و در صورت لزوم به بقای حاکمیت خودکامه همگنان‌شان کمک می‌کنند.
دیکتاتورها زبان همدیگر را می‌فهمند
روسیه در اقدامی غافلگیرکننده و حیرت انگیز، رژیم طالبان در افغانستان را به‌عنوان حکومت رسمی و مشروع کشور به رسمیت شناخت و سطح روابط خود با این رژیم را ارتقا داد.
 
تصمیم روسیه به همان میزان که با استقبال و خوشحالی گسترده طالبان مواجه شده، واکنش‌های منفی وسیعی را نیز در میان مردم افغانستان و مخالفان رژیم برانگیخته است.
 
بسیاری از مردم و فعالان سیاسی کشور، روسیه را به خیانت متهم کرده و تصمیم بحث‌برانگیز مسکو در به رسمیت شناختن رژیم طالبان را اقدامی در جهت مشروعیت بخشیدن به تروریزم و نادیده گرفتن حقوق مسلم و مشروع مردم افغانستان دانسته‌اند.
 
با این‌همه، اما چنان که مقامات روس نشان داده اند، این موضوعات برای سران مسکو هیچ اهمیتی ندارد. آنچه برای آن‌ها در اولویت است، منافع راهبردی و نگرانی‌های امنیتی سران کرملین از وضعیت حاکم بر افغانستان است.
 
روس‌ها ظاهراً به این نتیجه رسیده‌اند که به رسمیت شناختن رژیم طالبان، جایگاه منطقه‌ای مسکو را به‌ شدت ارتقا می‌دهد، به نگرانی‌های فزاینده امنیتی آن رسیدگی می‌کند، به متحدان نگران روسیه در آسیای مرکزی اطمینان می‌دهد که هیچ خطری از افغانستان امنیت ملی آن‌ها را تهدید نمی‌کند و چه‌بسا طالبان متعهد خواهند شد تا به نیابت از مسکو و متحدانش علیه داعش و سایر نسخه‌های تروریزم بین‌المللی «مبارزه» کنند.
 
از جانب دیگر، استراتژیست‌های روس به احتمال قوی در محاسبات خود به این نتیجه رسیده‌اند که برای حضور قدرتمندتر و مؤثرتر در معادلات سیاسی، اقتصادی و امنیتی افغانستان، راهی جز به رسمیت شناختن رژیم حاکم وجود ندارد؛ و از نظر آن‌ها، حاکمیت طالبان بر افغانستان، دست‌کم در حال حاضر، پایدار و مستمر خواهد بود.
 
ناظران اما می‌گویند که روسیه دچار یک اشتباه راهبردی در محاسبات خود شد. سران کرملین به احتمال قوی با این تصمیم بحث‌برانگیز، فریب سیاست‌های ریاکارانه واشنگتن را خوردند و یک بار دیگر به همان دامی افتادند که امریکا برای شان تدارک دیده است.
 
اینکه طالبان را امریکا به قدرت رساند و روسیه به رسمیت شناخت، شاید از شگفتی‌های دنیای سیاست باشد، اما این سناریو همچنان ادامه دارد. بی‌تردید، در حال حاضر یکی از خوشحال‌ترین طرف ها از تصمیم جنجالی سران روسیه، مقامات حاکم بر واشنگتن هستند؛ همان کسانی که در پشت پرده با طالبان زدوبندهای پیچیده‌ای دارند و اکنون بیش از هر زمان دیگری خود را به تحقق پروژه‌های استعماری و سلطه‌طلبانه خود در منطقه نزدیک می‌بینند.
 
از جانب دیگر، این احتمال نیز وجود دارد که امریکا و روسیه، همان‌گونه که درباره اوکراین و ایران به معاملات پشت پرده دست زدند، در مورد افغانستان نیز رایزنی‌ها و توافقاتی مشابه انجام داده باشند تا به این ترتیب، روسیه با شناسایی رسمی رژیم طالبان، راه امریکا برای سیطره طولانی‌مدت بر سرنوشت این کشور را هموار کرده و در مقابل، ترامپ اوکراین را به روسیه واگذار کرده باشد.
 
صرف‌نظر از انگیزه‌ها و عوامل دخیل در تصمیم جنجالی و بحث‌برانگیز سران کرملین درباره به رسمیت شناختن رژیم طالبان در افغانستان، این واقعیت را نمی‌توان انکار کرد که این تصمیم، خیانتی آشکار به آرمان‌های مشروع مردمی بود که در طول تاریخ پُرماجرای خود در چند دهه اخیر، از جانب ابرقدرت‌های متجاوز شرقی و غربی، آماج تجاوزات استعماری قرار گرفتند و هرگز اجازه نیافتند تا اراده آزاد خود برای تعیین سرنوشت شان را به کار گیرند.
 
پوتین با رسمیت دادن به رژیم خودکامه، دیکتاتوری و تروریست‌پرور ملا هبت‌الله در افغانستان، این واقعیت را مورد تأکید قرار داد که دیکتاتورها زبان همدیگر را می‌فهمند و در صورت لزوم به بقای حاکمیت خودکامه همگنان‌شان کمک می‌کنند.
 
از این منظر، برای رهبر روسیه هیچ اهمیتی ندارد که مردم افغانستان درباره رژیم طالبان که با استفاده از زور بر سرنوشت آن‌ها حاکم شده، چگونه فکر می‌کنند. همچنین برای او هرگز مهم نیست که به رسمیت شناختن یک رژیم حامی تروریزم، که مردم خود را به‌طور بی‌رحمانه‌ای سرکوب می‌کند و مسیر حاکمیت نامشروع قومی را بر سرنوشت تمام اقوام افغانستان هموار می‌سازد، چه پیامدهای فجیع سیاسی، امنیتی و انسانی برای میلیون‌ها نفر دارد.
 
پوتین در لحظه اتخاذ این تصمیم تنها به یک چیز فکر کرد و آن منافع روسیه بود، حتی اگر به قیمت مشروعیت بخشیدن به یکی از بدنام‌ترین و سرکوب‌گرترین رژیم‌های حاکم بر یک واحد سیاسی تمام شود. به این ترتیب، روسیه با این اقدام نشان داد که به اصل قدیمی «هدف وسیله را توجیه می‌کند» کاملاً معتقد و پایبند است، حتی اگر وسیله مورد نظر، کاملاً نامشروع، بسیار مرگ‌بار و دارای پیامدهای فاجعه‌بار برای زندگی چند ده میلیون نفر باشد.
 
محمدرضا امینی – جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین