شوکت میرضیایف، رئیسجمهور ازبکستان خواهان خروج افغانستان از انزوا شد. شوکت میرضیایف در مجمع سرمایهگذاری تاشکند گفت که باید با مقامات طالبان گفتوگو شود.
او گفت: «یکی دیگر از مسائل مطرح در دستور کار جهانی، ترویج توسعه صلحآمیز و پایدار در کشور همسایه افغانستان است.»
به گفته وی، امروزه بیش از هر زمان دیگری، ایجاد گفتوگوی سازنده با اداره طالبان در عرصه بینالمللی و جلوگیری از انزوای آن اهمیت دارد.
رئیسجمهور ازبکستان میگوید ثبات و توسعه اقتصادی افغانستان، عاملی ضروری برای پیشرفت بلندمدت در تمام کشورهای همسایه آن است.
در این شکی نیست که انزوای افغانستان توسط قدرتهای جهانی و بازیگران منطقهای، پیش از هر چیزی، زندگی رقتانگیز مردم افغانستان را تحت تأثیر قرار میدهد و میلیونها نفر را که همچنان نیازمند دریافت کمکهای انساندوستانه هستند و برای ادامه زندگی با دشواریهای نفسگیری دستوپنجه نرم میکنند، در معرض آسیبهای بیشتر قرار میدهد.
از جانب دیگر، این مهم را نیز نمیتوان نادیده گرفت که طالبان یک واقعیت اجتنابناپذیر و غیرقابل انکار در افغانستان هستند. اکنون شاید زمان آن فرارسیده باشد که مردم افغانستان و بازیگران منطقهای، از جمله ازبکستان، حضور طالبان به عنوان یکی از طرفهای اصلی در معادلات سیاسی و امنیتی کشور را به رسمیت بشناسند، زیرا تجارب ۳۰ سال گذشته نشان داده است که تلاش برای حذف کامل طالبان، چه به عنوان یک گروه تروریستی مورد حمایت رژیمهای حامی تروریزم و چه به عنوان حاکمان واقعی افغانستان، محکوم به شکست است و نتایج مورد انتظار را در پی نخواهد داشت.
با این حال، واقعیتهای دیگری بهجز طالبان نیز در افغانستان وجود دارند که کشورهای همسایه و منطقه باید به آن توجه داشته باشند. اینکه امروز طالبان حاکم بر سرنوشت مردم افغانستان هستند، تنها واقعیتی نیست که وجود دارد.
بنابراین، تلاش شماری از کشورهای همسایه و منطقه برای مشروعیت بخشیدن به رژیم طالبان و شناسایی رسمی آن به مثابه نماینده واقعی مردم افغانستان، واقعبینانه نیست و هرگز نمیتواند اهداف مورد اشاره از سوی شوکت میرضیایف، رئیسجمهور ازبکستان، برای پایان دادن به انزوای افغانستان و تعامل آن با جامعه بینالمللی را محقق سازد.
در این شکی نیست که کشورهایی مانند ازبکستان نیازمند یک افغانستان باثبات، توسعهیافته و عاری از تروریزم هستند، اما این لزوماً از طریق به رسمیت شناختن رژیم طالبان حاصل نمیشود. چنانچه در بالا نیز اشاره شد، طالبان تنها یکی از واقعیتهای افغانستان است، نه همه آن. بنابراین افغانستان و منطقه تنها زمانی به ثبات و توسعه دست پیدا میکنند که در کنار طالبان، سایر واقعیتهای موجود در کشور نیز دیده و به رسمیت شناخته شوند.
نکته نگرانکننده این است که برخی بازیگران منطقهای، برای تحقق منافع کوتاهمدت خود، در راستای تحکیم تسلط طالبان تلاش کنند و در این زمینه از تمام ظرفیتهای خود برای تسهیل تعامل این رژیم با جامعه جهانی بهره بگیرند.
به نظر میرسد که موضعگیری اخیر شوکت میرضیایف درباره ضرورت تعامل با طالبان و راهاندازی گفتوگوهای مستقیم با این رژیم از سوی جامعه بینالمللی نیز در همین راستا قابل ارزیابی است. اگر این برداشت درست باشد، این سیاست خطرناک است و تنها مسیر تحمیل طالبان به مثابه یک رژیم نامشروع و غیرمسئول بر مردم افغانستان، کشورهای همسایه و منطقه و جامعه جهانی را هموار میکند، بدون آنکه به پیامدها و هزینههای مرگبار و ویرانگر آن توجه داشته باشد.
بنابراین، تلاشهای تحت رهبری ازبکستان برای مشروعیت بخشیدن به رژیم طالبان، اگر واقعیتهای دیگر افغانستان را نادیده بگیرد، اگر به نگرانیهای فزاینده درباره رشد تروریزم در افغانستان بیتوجه باشد، اگر تنها به تأمین منافع کوتاهمدت تاشکند اولویت بدهد، اگر در این زمینه خطرات واقعی موجود در افغانستان علیه امنیت منطقهای را جدی نگیرد، اگر چشم خود را بر سوابق و روابط طالبان با گروههای تروریستی فراملیتی ببندد، و اگر به طور مزورانه و ریاکارانهای وضعیت انسانی جاری در افغانستان را دستمایه مشروعیت بخشیدن به رژیم طالبان و شکستن انزوای سیاسی این رژیم از سوی جامعه بینالمللی قرار دهد، این رویکرد نهتنها برای مردم افغانستان سودمند نیست؛ بلکه حتی خطرات ناشی از توسعه تروریزم و روابط پنهانی و پیچیده رژیم طالبان با گروههای تروریستی فراملیتی برای امنیت و ثبات منطقهای و بینالمللی را چندین برابر تشدید خواهد کرد.
عبدالمتین فرهمند – جمهور