۰

بذر خلیلزاد؛ فصل تاریکی که هنوز ادامه دارد

عبدالمتین فرهمند
شنبه ۲۸ دلو ۱۴۰۲ ساعت ۲۱:۳۶
اینکه خلیلزاد ادعا می کند که افغانستان دیگر کانون تروریزم نبود، طالبان به تعهدات امنیتی خود در توافقنامه دوحه عمل کرده اند و فصل پایان افغانستان برای امریکا نوشته نشده و بذر ارزش های امریکایی در افغانستان در حال به ثمر نشستن است، مسایلی بسیار تامل برانگیز است که نیاز به تفکر و توجه جدی و عمیق دارد.
بذر خلیلزاد؛ فصل تاریکی که هنوز ادامه دارد
زلمی خلیلزاد اخیرا در جلسه استماع کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان امریکا تحت عنوان «چگونه دولت بایدن در اجرای توافقنامه دوحه شکست خورد»، شهادت داد و گفت دلیل تصمیم خروج نیروهای امریکایی از افغانستان این بود که واشنگتن توجه خود را به رقابت‌ با قدرت‌های بزرگ چون چین و روسیه معطوف کرده بود و از این رو دیگر تمایلی به ماندن در افغانستان وجود نداشت.
 
او همچنین گفت دلایل دیگر آن بود که «افغانستان دیگر مرکز مبارزه با تروریزم نبود»، جنگ در آنجا بسیار طولانی شده بود و هدف تغییر افغانستان به یک دولت مدرن و دموکراتیک از طریق روند ملت‌سازی «غیرواقع‌بینانه» تثبیت شد.
 
خلیلزاد در پاسخ به سوال‌های زیاد در این باره که چرا طالبان هیچیک از مواد توافقنامه دوحه را تطبیق نکرده، پاسخ داد تا جایی‌که او معلومات دارد، طالبان تعهدات امنیتی را که در این توافقنامه سپرده بودند، رعایت کرده‌اند.
 
با این وجود اعضای کنگره امریکا با اشاره‌های مکرر به گزارش‌های شورای امنیت سازمان ملل به «روابط نزدیک طالبان با القاعده و دیگر گروه‌های تروریستی» در افغانستان این اظهارات آقای خلیلزاد را به چالش کشاندند.
 
او در پاسخ به این سوال که سرنوشت افغانستان چه خواهد شد، گفت: «فصل پایان افغانستان برای امریکا هنوز نوشته نشده است. بذر ارزش‌هایی را که ما آنجا کاشتیم به مرور زمان به ثمر خواهند رسید.»
 
پاسخ های خلیلزاد از ابهامات و معماهای زیادی درباره دلایل خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، سقوط نظام جمهوری، بازگرداندن طالبان به قدرت، زوایای پنهان توافقنامه استعاری دوحه و چشم انداز آینده افغانستان از منظر امریکا رمزگشایی می کند؛ اگرچه آقای خلیلزاد در طول توضیحات خود به طور مزورانه ای تلاش کرد تا این ابهامات، همچنان مبهم باقی بمانند؛ شاید همان چیزی که از دید ترامپ از او یک «شیاد» تمام عیار ساخته است.
 
خلیلزاد افشا کرد که افغانستان دیگر اولویت امریکا نبود؛ بنابراین، باید واگذار می شد، فروخته می شد و نیروهای امریکایی بر مراکز ثقل امنیتی جدیدی، متمرکز می شدند که اهداف امریکا برای مقابله با روسیه و چین را به طوری بهتر، تحقق می بخشیدند.
 
پس مساله اول این است که امریکا تحت هر شرایطی مصمم به ترک افغانستان بود؛ اما مطمئن نبود که با خروج نظامیان امریکایی، نظام جمهوری که غرق در فساد و بروکراسی بود و بقای آن هزینه های زیادی را بر مالیات دهندگان غربی، تحمیل می کرد، همچنان قادر به ادامه حیات خود باشد. از سوی دیگر، خلیلزاد به وضوح اذعان کرد که از نظر امریکا، ملت سازی در افغانستان از طریق یک دولت مدرن و دموکراتیک «غیرواقع بینانه» بود؛ بنابراین، امریکا باید با طالبان سازش می کرد؛ زیرا این همان چیزی بود که هژمون امریکا در بلندمدت را تضمین می کرد.
 
خلیلزاد ادعا می کند که افغانستان دیگر مرکز تروریزم نبود و این یکی دیگر از انگیزه های امریکا برای خروج بود! این در حالی است که هم پیش از تسلط کامل طالبان بر قدرت و هم پس از آن، ارزیابی های سازمان ملل و ناظران و نهادهای وابسته به آن و نیز گزارش های اطلاعاتی امریکا و غرب پیوسته بر این نکته تاکید کرده اند که افغانستان همچنان کانون اجتماع ده‌ها گروه تروریستی است و طالبان با آنها ارتباط دارند و سخاوتمندانه از آنان میزبانی می کنند.
 
بنابراین درباره تعریف خلیلزاد و کل سیستم سیاسی و امنیتی امریکا از «تروریزم» باید تامل کرد. شاید از نظر آنها قدرت گیری داعش و احیای القاعده و ده ها گروه افراطی دیگر در سایه سلطه رژیم طالبان، یکی از همان مواردی بوده که می توانسته در غیاب نیروهای امریکایی، منافع راهبردی واشنگتن در افغانستان و منطقه را تامین کند.
 
خلیلزاد البته در ادامه شهادت خود در کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان امریکا توضیحی مبهم اما بسیار مهم در این باره می دهد و در پاسخ به پرسش نمایندگان کنگره درباره چشم انداز آینده افغانستان از دید ایالات متحده، می گوید: «فصل پایان افغانستان برای امریکا هنوز نوشته نشده است. بذر ارزش‌هایی را که ما آنجا کاشتیم به مرور زمان به ثمر خواهند رسید.»
 
این جمله به اندازه تمام پاسخ هایی که خلیلزاد در آن نشست پرتنش و طولانی ارائه کرد، اهمیت دارد؛ زیرا نشان می دهد که کار امریکا با افغانستان تمام نشده است و توافقنامه استعماری دوحه، هسته گذاری امریکا روی آینده افغانستان بوده، نه صرفا نشان دادن دروازه های خروج ایمن به نظامیان امریکایی از افغانستان.
 
اینکه خلیلزاد ادعا می کند که افغانستان دیگر کانون تروریزم نبود، طالبان به تعهدات امنیتی خود در توافقنامه دوحه عمل کرده اند و فصل پایان افغانستان برای امریکا نوشته نشده و بذر ارزش های امریکایی در افغانستان در حال به ثمر نشستن است، مسایلی بسیار تامل برانگیز است که نیاز به تفکر و توجه جدی و عمیق دارد.
 
در شعاع رمزگشایی از همین کدها است که می توان نتیجه گرفت که چرا میلیاردها دالر تسلیحات مدرن و پیشرفته امریکا و ناتو در اختیار طالبان قرار گرفت، چرا امریکا هر هفته ۴۰ تا ۸۰ میلیون دالر در اختیار طالبان قرار می دهد، چرا بخشی قابل توجه از این پول، صرف تامین و تغذیه «مدارس جهادی» یه به بیان روشن تر، مراکز تولید تروریزم می شود، چرا احیای دوباره ده ها گروه تروریستی در افغانستان، هرگز امریکا را نگران نمی کند، چرا واشنگتن در برابر هرگونه مبارزه مسلحانه با رژيم طالبان با قدرت، ایستادگی می کند و چرا برای واشنگتن حتی مهم نیست که کشورهای همسایه و منطقه افغانستان بی پروا با طالبان دست نشانده واشنگتن، وارد داد و ستدهای سودآور اقتصادی می شوند؛ زیرا این امر نیز در راستای ارسال بسته های پول نقد واشنگتن برای به ثمر نشستن بذر «ارزش هایی» قرار دارد که امریکا در افغانستان کاشته است.

پس فصلی که «فرستاده» شروع کرده همچنان ادامه دارد و پایان آن باز است؛ زیرا بذرهایی که او کاشته، هنوز به ثمر ننشسته و باید منتظر ماند و دید که بازگشت تروریزم به افغانستان و محصولات مدارس جهادی، چگونه پروژه ‌های سلطه جویانه امریکا برای افغانستان و منطقه را تحقق می بخشد.
 
عبدالمتین فرهمند - جمهور
 
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین