۰

حمله به رهبران حماس، تاکتیک کوتاه‌‌مدت یا راهبرد بلندمدت؟

سیدمهدی حسینی
چهارشنبه ۱۹ سنبله ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۲۹
حمله به رهبران حماس، تاکتیک کوتاه‌‌مدت یا راهبرد بلندمدت؟

حمله اخیر ارتش اسرائیل به محل نشست شماری از رهبران حماس در دوحه، نشان می‌ دهد رژیم اسرائیل در کنار میدان جنگ غزه، رهبران سیاسی این جنبش را نیز هدف گرفته است. این نشست در حالی انجام می ‌شد که طرح آتش‌‌بس پیشنهادی دونالد ترامپ در دستور بررسی قرار داشت. موضوعی که نشان می ‌دهد اسرائیل تلاش می ‌کند هرگونه ابتکار سیاسی حماس را با فشار نظامی خنثی کند.

آیا هدف قراردادن رهبران حماس در خارج از غزه، بخشی از راهبرد اسرائیل برای بی ‌اثر کردن ابتکارهای سیاسی است یا صرفاً یک تاکتیک کوتاه ‌مدت؟
هدف قرار دادن رهبران حماس در خارج از غزه  بیش از یک تاکتیک کوتاه ‌مدت است و بخشی از راهبرد وسیع اسرائیل برای بی‌ اثر کردن ابتکارهای سیاسی حماس به نظر می ‌رسد. چرا؟ 

اول اینکه، اسرائیل بارها از ترورهای هدفمند علیه رهبران مقاومت درست در آستانه یا جریان مذاکرات استفاده کرده است (مثل احمد الجعبری در 2012)  هدف این بود که معادله را از مسیر سیاسی به میدان امنیتی - نظامی بکشد و ابتکار آتش ‌بس یا صلح را از ریشه بی ‌اعتماد کند. آن ترور باعث شد مذاکرات به بن‌ بست بخورد، اما در رسانه ‌های غربی این ‌طور بازتاب داده شد که اسرائیل پاسخ خشونت حماس را داده است. امروز هم همان تاکتیک در دوحه تکرار می ‌شود. 

دوم ، پیام راهبردی است. وقتی رهبران حماس در خارج هدف قرار می ‌گیرند، دو چیز همزمان رخ می‌ دهد: 1- اعتماد به میز مذاکره از بین می‌ رود. یعنی هیچ رهبر یا کشوری نمی‌ تواند به امنیت مذاکرات مطمئن باشد. 2- حماس مجبور می ‌شود به جای تمرکز روی امتیازگیری سیاسی، انرژی خود را روی واکنش امنیتی - نظامی بگذارد. اما جنبه تاکتیکی هم دارد. در عین حال نمی ‌توان انکار کرد که این حمله‌ ها بخشی از محاسبات داخلی نتانیاهو هم هست. او زیر فشار شدید داخلی است و هر حمله پرصدای خارجی می ‌تواند برایش امتیاز کوتاه‌ مدت سیاسی فراهم کند. 

بنابراین، این سیاست ترکیبی از تاکتیک کوتاه‌ مدت و راهبرد بلند مدت است. تاکتیکی برای نجات نتانیاهو در شرایط بحرانی و راهبردی برای تضعیف اعتماد به هرگونه ابتکار سیاسی که حماس و حامیانش بتوانند از آن مشروعیت بگیرند.

اما نکته قابل ‌توجه این است که تنها یک روز پیش از حمله، دونالد ترامپ اعلام کرده بود اسرائیل شرایط طرح آتش‌ بس را پذیرفته و این آخرین هشدار او به حماس است. حال پرسش جدی اینجاست: چرا درست پس از این اظهارات و در حالی‌ که نشانه‌ هایی از تمایل رهبران حماس به مذاکره وجود داشت، تل ‌آویو تصمیم گرفت آنها را در دوحه هدف قرار دهد؟ این تناقض نشان می‌ دهد یا واشنگتن عملاً با چراغ سبز، به اسرائیل اجازه داده هم ‌زمان مسیر نظامی را ادامه دهد، یا اینکه اسرائیل به ‌طور مستقل و برخلاف چارچوب اعلام‌ شده، تلاش کرده ابتکار سیاسی را با یک ضربه امنیتی خنثی کند. در هر دو حالت، نتیجه یکی است: آتش‌ بس مورد ادعای ترامپ بیش از آنکه نشانه پایان جنگ باشد، به ابزاری برای بازی سیاسی و فشار بر حماس تبدیل شده است. 

دو دلیل محتمل است :
 1 - فشار به حماس: اسرائیل می ‌خواهد قبل از هر مذاکره‌ ای، سطح تهدید را بالا ببرد تا حماس از موضع ضعف سر میز بنشیند. این منطق بارها در دکترین نظامی و امنیتی اسرائیل دیده شده است. تل‌ آویو معمولاً قبل از ورود به هر مذاکره جدی، سعی می ‌کند با یک اقدام سخت (ترور، بمباران یا عملیات ویژه) طرف مقابل را در موقعیت روانی و سیاسی ضعیف‌ تری قرار دهد. همان طور که گفته شد، مثال روشنش ترور احمد الجعبری در سال 2012 بود. درست در لحظه‌ ای که او درگیر گفت‌ وگوهای غیرمستقیم با اسرائیل برای آتش‌ بس قرار داشت. هدف چه بود؟ اینکه حماس با ذهنیت آسیب ‌پذیری پای میز مذاکره بیاید و کمتر بر پیش ‌شرط‌ هایش پافشاری کند. این فشارهای روانی باعث می ‌شود که حماس برای حفظ بقا یا امنیت دیگر رهبرانش، به مذاکرات نزدیک ‌تر شود یا امتیاز بیشتری بدهد. 

 2 - بازی روایت ها : با این حمله، تل ‌آویو می ‌خواهد بگوید: ما انعطاف نشان دادیم (پذیرش طرح ترامپ)، اما حماس همچنان جنگ‌ طلب است و باید رهبرانش حذف شوند. اسرائیل با پذیرش طرح ترامپ خودش را  ظاهرا انعطاف‌ پذیر و خواهان صلح معرفی کرده، اما همزمان با حمله به رهبران حماس تلاش می‌ کند این تصویر را تقویت کند که مشکل اصلی تداوم خشونت، حماس است. یعنی تل ‌آویو می‌ گوید ما حاضر به توقف درگیری ‌ها هستیم، اما حماس همچنان تروریست باقی مانده و نمی ‌توان با آن به توافق رسید.

بنابراین حمله اسرائیل با چراغ سبز آمریکا  بوده است. چون دوحه پایگاه مهم آمریکاست. حمله بدون هماهنگی با واشنگتن می ‌توانست بحران بزرگی با قطر ایجاد کند. درنتیجه بعید است اسرائیل بدون هماهنگی دست به چنین ریسکی بزند. اما اگر آمریکا مستقیم چراغ سبز نداده باشد، حداقل چشم ‌پوشی آگاهانه کرده است. درست مثل 1982 در بیروت، وقتی اسرائیل حملاتش به لبنان را شدت داد و واشنگتن فقط اعتراض لفظی کرد، یعنی در عمل مجوز داده بود.

لذا میتوان گفت، حمله اسرائیل به رهبران حماس در دوحه تنها یک اقدام نظامی نیست، بلکه ترکیبی از راهبرد بلند مدت و تاکتیک کوتاه‌ مدت است. از یک ‌سو، تل‌ آویو می‌ کوشد ابتکارهای سیاسی حماس را بی‌ اعتبار و روند اعتماد سازی در مذاکرات را مختل کند. از سوی دیگر، نتانیاهو با این اقدام به ‌دنبال کسب امتیاز فوری در صحنه داخلی و تقویت روایت صلح‌ طلبی اسرائیل و جنگ‌ طلبی حماس است. هم ‌زمانی این حمله با اعلام موافقت اسرائیل با طرح ترامپ، نشان می‌ دهد واشنگتن یا به ‌طور مستقیم چراغ سبز داده یا با چشم ‌پوشی آگاهانه، فضا را برای ادامه فشار نظامی باز گذاشته است. در نتیجه، چشم‌انداز مذاکرات صلح بیش از آنکه به سمت توافق واقعی پیش رود، به ابزاری برای مدیریت بحران سیاسی و روانی در میدان نبرد و عرصه دیپلماسی تبدیل شده است.

سیدمهدی حسینی- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین