۱

مذاکراتی که به میدان جنگ ختم شد

مهدی حسینی محقق
جمعه ۲۳ جوزا ۱۴۰۴ ساعت ۲۰:۴۷
مذاکراتی که به میدان جنگ ختم شد

 دیپلماسی در اغما، جنگ در پیشگاه؛
در  تحولات اخیر و حمله گسترده اسرائیل به ایران که منجر به شهادت چندین فرمانده ارشد نظامی و چهره ‌های کلیدی در برنامه هسته ‌ای ایران شده، تحلیل سیاست مذاکره‌ ای جمهوری اسلامی ایران و نقش رهبر ایران  بار دیگر به کانون توجه بازمی ‌گردد. ایشان سال‌هاست در سیاست‌ گذاری کلان کشور به ‌ویژه در حوزه مسائل راهبردی مانند انرژی هسته ‌ای، موشکی و حضور منطقه ‌ای ایران،تأکید ویژه ‌ای بر استقلال، عزت و مقاومت دارد و اساساً عقب ‌نشینی در برابر فشار خارجی، به‌ ویژه از سوی آمریکاو اسرائیل را خلاف اصول و مبانی نظام می ‌داند. در سخنان اخیر خود در ۱۴ خرداد، تصریح کرد که شما (آمریکایی‌ها) چکاره ‌اید که بخواهید تعیین کنید ایران غنی‌ سازی بکند یا نکند؟ به شما ربطی ندارد. این موضع‌گیری، نماد روشنی از استراتژی ایران در برابر غرب است.مشروعیت حق هسته‌ ای و منطقه ای ایران از دید ایران، امری ذاتی، حاکمیتی و غیرقابل مذاکره است.

در این میان، رویدادی نظیر حمله امروز اسرائیل، این تنش را به نقطه جوش می ‌رساند. ایران اکنون در موقعیتی قرار گرفته که نه می‌ تواند سکوت کند و نه می‌ تواند بدون واکنش باقی بماند و در عین حال، حفظ فضای مذاکره هم عملاً دشوارتر شده است. این دوگانگی، نتیجه طبیعی سیاستی است که در آن مقاومت اصل است اما مذاکره یک ابزار موقتی تلقی می‌ شود، نه راه ‌حلی پایدار. به عنوان مثال در سال‌ های ۹۲ تا ۹۴، ایران مذاکرات هسته‌ ای را پذیرفت و به برجام تن داد در حالی که همزمان فعالیت موشکی ‌اش را گسترش داد.

در همان دوره، رهبر ایران بارها تأکید می‌ کرد که مذاکره فقط درباره هسته ‌ای است و نه بیشتر. اما آمریکا به ‌ویژه در دوره ترامپ، نشان داد که خواسته‌ اش فراتر از هسته‌ ای است. ترامپ به‌ وضوح برنامه موشکی، نفوذ منطقه ‌ای و نقش گروه‌های مقاومت همسو با ایران را به ‌عنوان تهدید تلقی کرد.

حمله اسرائیل به ایران، در این شرایط، معادلات را به ‌شدت تغییر داده است. این حمله نه‌ تنها یک عملیات نظامیاست، بلکه یک پیام سیاسی روشن دارد. مقاومت به‌ تنهایی کفایت نمی‌ کند. از سوی دیگر لغو مذاکرات پس از این حمله اگرچه اقدامی قابل انتظار است، اما در بلندمدت ممکن است فضا را به سمت تقابل و جنگ بیشتر سوق دهد. در واقع، ایران اکنون در برابر دو مسیر قرار دارد. مسیر اول، حفظ موضع مقاومتی و پاسخ نظامی قوی که تبعات منطقه ‌ای و بین‌المللی خواهد داشت و مسیر دوم، تلاش برای دیپلماسی به شکلی جدید که شاید نه با آمریکا، که با متحدان جدید مانند چین، روسیه و کشورهای همسایه پیگیری شود.

شاید این سوال ذهن برخی از مردم خطور کند که آیا حملات اخیر نتیجه شکست مذاکرات است؟ تا حد زیادی بله. حملات اخیر اسرائیل را می ‌توان نتیجه فضای پس از بن‌ بست مذاکرات دانست. گفت ‌وگوهای ایران و آمریکا  چه مستقیم، چه از مسیرهای غیرمستقیم مانند عمان در ماه‌های اخیر وارد یک مرحله ایستایی شده‌ اند. دو طرف در موضوعاتی چون محدودیت‌ های هسته ‌ای، برنامه موشکی و حمایت ایران از نیروهای نیابتی در منطقه به توافق نرسیده‌ اند. در این فضا، اسرائیل احساس کرده که نه از مسیر دیپلماسی، نه از طریق فشار سیاسی، نمی ‌تواند برنامه‌های ایران را متوقف کند بنابراین به اقدام مستقیم نظامی متوسل شده تا توازن را به ‌نفع خود تغییر دهد.
 
ترامپ پیش‌ تر گفته بود که در صورت شکست توافق، باید به ایران حمله کرد. او از طرفداران سیاست فشار حداکثریاست و باور دارد که بدون تهدید واقعی یا اقدام نظامی،ایران حاضر به عقب‌ نشینی نخواهد شد. می ‌توان گفت این حمله، پایان یک دور از سیاست نرم است. اگرچه هنوز احتمال بازگشت به مذاکره به ‌طور کامل از بین نرفته، اما فضا به‌شدت امنیتی شده و راه برای گفت ‌وگوهای سازنده بسیارسخت ‌تر شده است. ایران نیز طبیعتاً در فضای تهدید،حاضر به انعطاف نخواهد بود، به‌ ویژه با تلفات بالا و تهدید حیثیتی.

بنابراین، فعلاً مذاکره در اغماست، اگر نگوییم تمام شده. این حمله را می ‌توان بیش از آنکه صرفاً یک اقدام نظامی باشد، بخشی از بازی شطرنج ژئوپلیتیک منطقه‌ ای دانست. آمریکا و اسرائیل تصور می‌کنند دیپلماسی به جایی نرسیده و ایران در مسیر تثبیت قدرت منطقه‌ ای و توان نظامی است. پس، گزینه بازدارندگی فعال یا حتی پیشدستانه را فعال کرده است. اکنون پاسخ در انتظار ایران است. پاسخ نظامی، دیپلماسی سخت‌گیرانه ‌تر یا بازتعریف راهبرد منطقه ‌ای. 

در پایان، اگرچه سیاست رهبر ایران مبتنی بر اقتدار، عزت و عدم تسلیم است، اما تجربه دهه‌ های اخیر نشان داده که تأکید بیش از حد بر اصول و ایدئولوژیک، بدون ملاحظه شرایط متغیر سیاسی و جهانی، می‌ تواند ابزارهای دیپلماسی را نیز ضعیف کند. نقد آرام این سیاست آن است که در حالی که جهان و سیاست در حال تغییرات است، تکیه صرف بر مواضع ثابت می‌ تواند ایران را از فرصت‌ هایسیاست های نرم، کاهش تنش، و حفظ قدرت  راهبردی محروم کند. بنابراین، اگرچه عقب ‌نشینی ممنوع است، اما انعطاف‌پذیری هوشمندانه می ‌تواند کلید حفظ استقلال در جهان امروز باشد.

مهدی حسینی محقق- خبرگزاری جمهور

 
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین