رهبر غایب طالبان حتی از صدور یک پیام تسلیت کوتاه و رسمی نیز خودداری کرده؛ امری که نشان میدهد سکوت او تعمدی و معنادار است.
شماری از منتقدان طالبان معتقدند که ملا هبتالله آخوندزاده، زلزله، سیل و سایر فجایع طبیعی را ناشی از اراده خداوند و حکمت او در تنبیه بندگان گناهکار میداند. شاید به همین دلیل، او آنچه در کنر رخ داده را شایسته قربانیان بیپناه این فاجعه ارزیابی میکند.
از نظر او، شاید حتی یک ابراز همدردی ساده با قربانیان این فاجعه نیز تقابل با حکمت و مشیت الهی تلقی شود. با توجه به خوانش منحصر بهفرد و تندروانه طالبان از مفاهیم دینی، آنچه خداوند اراده کرده، کاملاً سزاوار بندگان اوست و هرگونه موضعگیری یا ابراز نظر در این زمینه، مخالفت با پروردگار محسوب میشود.
این در حالی است که سایر مقامات طالبان با بهرهبرداری تبلیغاتی گسترده از درد و رنج مردم ولایت کنر، اقدامات حداقلی خود برای رسیدگی به زلزلهزدگان را برجسته میکنند و تلاش دارند رژیم طالبان را کارآمد، مسئول و مردممدار معرفی کنند.
در این میان، نقشآفرینی شبکه حقانی و وزرای وابسته به آن در کابل پررنگتر از همیشه به نظر میرسد. در همان ساعات نخست پس از وقوع فاجعه، سراجالدین حقانی، سرپرست وزارت داخله رژیم، از تمامی والیان، فرماندهان امنیه و نیروهای نظامی این گروه خواست تا به مناطق زلزلهزده رفته و به کمک قربانیان بشتابند.
علاوه بر این، سایر مهرههای وابسته به شبکه حقانی، از جمله مولوی عبدالکبیر، سرپرست وزارت مهاجرین، نیز با راهاندازی رایزنیهای گسترده، برگزاری نشستهای اضطراری، تشکیل کمیتههای تخصصی و انجام سفرهای تشریفاتی و تبلیغاتی، در تلاشاند تا خود را در کنار مردم افغانستان نشان دهند و با قربانیان زلزله ابراز همدردی کنند.
این وضعیت نشان میدهد که فاجعه بزرگی مانند زلزله کنر نیز به بستری تازه برای رقابتهای سیاسی و جناحی طالبان تبدیل شده است. هر یک از دو طرف تلاش میکنند بر اساس منافع استراتژیک و رویکردهای ایدئولوژیک خود، از این بحران برای تحقق اهداف و منافع شخصی، سیاسی و جناحیشان سوءاستفاده کنند.
در این میان، مردم افغانستان همچنان با این پرسش روبهرو هستند که چه کسی بر آنان حکومت میکند؟ چرا در روزهای سخت، حتی یک پیام تسلیت ساده از سوی قندهار صادر نمیشود؟
آنچه بر دامنه خشم، انزجار و نفرت مردم افغانستان از رژیم طالبان و رهبران آن میافزاید، این است که آنان با غصب کرسیهای حکومتی و سمتهای دولتی، نهتنها کاری برای کاهش درد و رنج مردم انجام نمیدهند، بلکه بالعکس، این رویدادها را به بستری مناسب برای سوءاستفادههای تازه تبدیل میکنند.
بنابراین، همانگونه که سکوت رهبر طالبان در قبال فاجعه مرگبار زلزله کنر برای مردم افغانستان غیرقابل توجیه، منزجرکننده و نفرتانگیز است، واکنشهای سیاسی، تبلیغاتی و بهرهبرداریهای بیرحمانه و سودجویانه جناحی توسط دیگر مقامات طالبان و شبکه حقانی نیز نمیتواند اعتماد ملی نسبت به رژیم خودکامه و سرکوبگر را احیا کرده یا مشروعیت داخلی برای آن فراهم آورد.
مردم افغانستان بیتردید به یاد دارند که طالبان چگونه با فاجعهای مشابه در ولسوالی زندهجان ولایت هرات برخورد کردند و از آن رویداد فجیع طبیعی، مرگ، مصیبت و ویرانی برای روستاییان فقیر زندهجان، جهت حیفومیل کمکهای خارجی، تبلیغات گسترده رسانهای و کسب شهرت و مشروعیت ملی سوءاستفاده کردند، اما اکنون که سالها از آن رویداد گذشته، زلزلهزدگان همچنان نیازمند کمکهای ناچیز سازمانهای امدادی هستند، سرپناه ندارند، چرخه تأمین معیشتشان مختل شده و بدتر از همه، وضعیت رقتانگیز آنان حتی برای طالبان نیز ارزش سوءاستفاده تبلیغاتی ندارد. به همین دلیل، هیچکس به وضعیت آنان توجهی نمیکند.
در چنین شرایطی، آیا تجربه تلخ هرات اینبار در کنر تکرار خواهد شد؟ این پرسشی است که درد و رنج زلزلهزدگان افغانستان را تشدید کرده و بر دامنه نگرانیها از وضعیت هزاران خانواده بیسرپرست و بیخانمان میافزاید.
عبدالمتین فرهمند – جمهور