شفقت علی خان، سخنگوی وزارت خارجه پاکستان، روز جمعه ۳۱ اسد در نشست خبری هفتگی خود در اسلامآباد گفت: «افغانستان همسایه مهمی است و پاکستان به دنبال روابط دوستانه و برادرانه با آن است.»
با این حال، او تأکید کرد که تروریزم همچنان مانعی بزرگ برای تحقق ظرفیت کامل روابط دوجانبه، بهویژه در زمینه اتصال، ادغام و رفاه منطقهای است.
در نشست اخیر میان وزیران خارجه پاکستان، طالبان و چین در کابل، تروریزم یکی از موضوعات اصلی مورد بحث بود.
هرچند انتظار میرفت این نشست با صدور بیانیهای مشترک به پایان برسد، اما اختلاف دیدگاه میان طرفین مانع از انتشار چنین اعلامیهای شد.
از همان آغاز بازگشت طالبان به قدرت—که بیتردید با حمایتهای مستقیم و مستمر پاکستان ممکن شد—روابط سنتی طالبان با گروههای تروریستی منطقهای و فرامنطقهای، از جمله تحریک طالبان پاکستانی (TTP)، بر روابط دو متحد قدیمی سایه افکند و این روابط روزبهروز تیرهتر و تنشآلودتر شد.
پاکستان ادعا میکند که طالبان به تروریستهای پاکستانی ضد دولتی پناه داده و از آنها حمایت میکنند و گروههایی مانند TTP و ارتش آزادیبخش بلوچستان، عملیاتهای ضد امنیتی خود را از خاک افغانستان علیه پاکستان سازماندهی میکنند.
در مقابل، طالبان با تکرار موضع کلیشهای خود مبنی بر اینکه خاک افغانستان هرگز علیه هیچ کشوری مورد استفاده قرار نخواهد گرفت، مقامات پاکستانی را متهم میکنند که ناکامیها و ناتوانیهای خود در تأمین امنیت را با طرح اتهامات واهی علیه همسایگان پنهان میسازند. طالبان میگویند مسئول تأمین امنیت کشورهای دیگر نیستند و نمیتوانند هزینههای ناکامی دستگاههای پرهزینه امنیتی پاکستان را متقبل شوند.
با این حال، گزارشهای بینالمللی نیز نشان میدهد که افغانستان تحت سلطه طالبان به بهشت امنی برای تروریستهای فراملیتی تبدیل شده است. بر اساس این گزارشها، هیچ تردیدی وجود ندارد که بخشی از تروریستهای فعال در افغانستان را گروههای ضد دولتی پاکستان تشکیل میدهند که هزاران نیرو دارند و شماری از رهبران و فرماندهان ارشد آنها در افغانستان زندگی میکنند.
علاوه بر این، در گذشته بارها برخی از تروریستهای پاکستانی در خاک افغانستان بهطور مرموزی ترور شدهاند؛ رویدادهایی که به باور کارشناسان امنیتی، بخشی از کارزار فرامرزی سازمان آی اس آی برای هدف قرار دادن مخالفان دولت پاکستان بوده و نشان میدهد که ادعای حضور گروههای تروریستی ضد پاکستانی در افغانستان چندان هم بیاساس نیست.
از سوی دیگر، هیچ تردیدی وجود ندارد که طالبان حاکم بر افغانستان زمانی خود یک گروه تروریستی محسوب میشدند و با سایر گروههای تروریستی منطقهای و بینالمللی ارتباطات و همکاریهای گستردهای داشتند.
بنابراین، اکنون که طالبان کنترل افغانستان را در دست دارند، کاملاً بدیهی است که بخشی از امتیاز تسلط این رژیم بر سرنوشت مردم افغانستان به تروریستهایی تعلق دارد که در مسیر مبارزه برای دستیابی به قدرت، طالبان را یاری رسانده و هزینه دادهاند.
از این منظر، طالبان خود را مدیون و مرهون تروریستهایی میدانند که در دهههای گذشته به آنها کمک کردند تا به قدرت برسند. حالا نوبت طالبان است که با پناه دادن به آنها و مشارکت در کارزارهای تروریستیشان در کشورهای هدف، حمایتهای سیاسی، نظامی، اقتصادی و ایدئولوژیک تروریستهای متحد خود در گذشته را جبران کنند.
بنابراین، تغییر رویکرد طالبان در قبال تروریزم، امری نیست که بهسادگی پذیرفته شود؛ زیرا رابطهای که طی دههها شکل گرفته، یکروزه فرو نمیپاشد.
نکته جالب توجه این است که همین واقعیت درباره رابطه پاکستان با تروریزم نیز صدق میکند—موضوعی که امروزه کمتر درباره آن صحبت میشود. پاکستان روزگاری کانون اصلی تروريزم منطقهای و بینالمللی محسوب میشد. طالبان و دهها گروه تروریستی متحد آنها نیز محصول همان دوران هستند.
بنابراین، کشوری که امروز تروریزم را مانع توسعه همکاریهای خود با افغانستان تحت رهبری طالبان میداند، خود در گذشته با استفاده از همین حربه مرگبار، دولتهای حاکم بر افغانستان را هدف قرار میداد تا با به قدرت رساندن تروریستهای مورد حمایت خود، افغانستان را به عمق استراتژیکش تبدیل کند.
به عبارت دیگر، تروریزم که امروز از نظر پاکستان یک معضل امنیتی منطقهای و مانع توسعه روابط با افغانستان تلقی میشود، در گذشته نیرومندترین سلاح اسلامآباد برای پیشبرد پروژههای منطقهایاش علیه دولتهای هدف بود. بنابراین، آنچه امروز برای پاکستان معضل محسوب میشود، در دهههای گذشته راهحلی مطلوب و مؤثر برای تحقق اهداف استراتژیک و پروژههای هژمونیک این کشور بهشمار میرفت.
اگر امروز تیر تروریزم بهسوی خود پاکستان بازگشته، این امر چیزی از مسئولیتهای اسلامآباد در استفاده بیپروا از حربه تروریزم علیه کشورهای همسایه و منطقه نمیکاهد.
محمدرضا امینی - جمهور