حمید که ۳۵ سال داشت و تقریباً نیمی از عمرش را صرف یادگیری و کار در حوزه تولید ابزارآلات صنعتی کرده بود، تصور میکرد میتواند مهارتهایش را در وطنش به کار گیرد و کسب و کاری پایدار ایجاد کند.
گزارش میدانی خبرگزاری جمهور:
به افغانستان باز نگردید چون بیکار میمانید
3 سنبله 1404 ساعت 12:35
حمید که ۳۵ سال داشت و تقریباً نیمی از عمرش را صرف یادگیری و کار در حوزه تولید ابزارآلات صنعتی کرده بود، تصور میکرد میتواند مهارتهایش را در وطنش به کار گیرد و کسب و کاری پایدار ایجاد کند.
روزی که حمید از تهران اسباب و وسایلش را جمع کرد و بخش بزرگی از آنها را فروخت، ذهنش پر بود از رؤیاهای تازه. او که ۳۵ سال داشت و تقریباً نیمی از عمرش را صرف یادگیری و کار در حوزه تولید ابزارآلات صنعتی کرده بود، تصور میکرد میتواند مهارتهایش را در وطنش به کار گیرد و کسب و کاری پایدار ایجاد کند. در کارگاه تولید پیچ و مهره در تهران، او یاد گرفته بود چگونه با دقت، نظم و مدیریت منابع، تولیدی مؤثر داشته باشد. او در ذهن خود تصویری روشن از آینده در افغانستان ساخته بود؛ آیندهای که در آن نه تنها کار و درآمد دارد، بلکه مهارت کمیابش در کشور، زمینهای برای موفقیت فراهم میکند.
به گزارش خبرگزاری جمهور، حمید برنامهریزی کرده بود دستگاهها و امکاناتش را از ایران و چین وارد کند، ابتدا یک کارگاه کوچک در هرات یا کابل بسازد و سپس گام به گام آن را به کارخانهای بزرگتر توسعه دهد. وعدههای رسانهای طالبان، مبنی بر حمایت از کسانی که شغلآفرینی کنند، انگیزهای دیگر برای بازگشت او بود. اما هفتههای ابتدایی پس از ورود به هرات، واقعیتهای شهر و بازار، تفاوت چشمگیری با آنچه در ذهنش ساخته بود، نشان داد.
هفته اول بازگشت، پر از سردرگمی بود. حمید نه جایی آشنا داشت و نه شبکه اجتماعی کافی؛ حتی جستجوی اولیه او در حوزه کاری، نتیجه ملموسی نداشت. جنس چینی که به وفور وارد بازار میشد، بسیار ارزانتر از چیزی بود که او میتوانست تولید کند. کمبود برق و قطع و وصل مداوم آن، مشکل مهم دیگری بود که فرآیند تولید را مختل میکرد. همچنین، عدم اعتماد مردم به محصولات داخلی، رقابت شدید و ضعف زیرساختهای صنعتی، همه مانعی جدی برای تحقق رؤیاهای او بودند. آنچه در تهران امیدوارکننده به نظر میرسید، در هرات به چالشی بزرگ بدل شد.
در کنار حمید، رامین، جوان ۳۰ سالهای که از مشهد بازگشته بود، تجربه متفاوتی داشت. او در ایران در زمینه دکوراسیون داخلی و طراحی خانه فعالیت میکرد؛ حرفهای که در ایران تقاضای زیادی داشت و بازار به شدت پویا بود. توصیههای دوستان و اقوامش در کابل، او را به این شهر کشاند: «چرا در ایران ماندهای؟ اینجا فرصتهای زیادی برای کسب درآمد هست.» اما با ورود به کابل، او متوجه شد بازار افغانستان با آنچه در ایران تجربه کرده بود، بسیار متفاوت است. مردم بیش از دکوراسیون خانه، به سرپناه نیاز دارند؛ بنابراین حرفهای که در ایران پرتقاضا بود، اکنون اولویت بازار نیست. این اختلاف میان انتظار و واقعیت، رامین را به تردید و بازنگری در برنامههایش واداشت.
نازنین، زن 42 سالهای که ده سال در ایران به عنوان آرایشگر و متخصص زیبایی فعالیت کرده بود، نیز به مزار شریف بازگشت. او در خانهای که همراه با خانواده کرایه کرده بود، اتاقی را برای کسب و کارش اختصاص داد. روزهای ابتدایی، درآمد خوبی داشت و تا دو هزار افغانی در روز نیز کسب میکرد. اما محدودیتهای طالبان علیه زنان، مسیر حرفهای او را متوقف کرد. در سال دوم حکومت طالبان، فعالیت آرایشگاههای زنانه و مشاغل مشابه ممنوع شد.
در تاریخ ۱۴ اسد، ماموران امر به معروف طالبان به خانه نازنین مراجعه و تجهیزات کاری او از جمله دستگاه شستشوی صورت و ابزار کاشت ناخن را ضبط کردند و او را برای شش ساعت بازداشت کردند. پس از آزادی، نازنین دیگر به سمت کسب و کار سابق خود بازنگشت. این تجربه، نه تنها امید او به کسب درآمد در افغانستان را نابود کرد، بلکه پیامدهای اقتصادی و روانی جدی برای او و خانوادهاش داشت.
خبرگزاری جمهور با ۱۱ مهاجر دیگر که از ایران و پاکستان بازگشتهاند، گفتگو کرده است. این افراد شامل کارگران ساختمانی، صنعتکاران، معلمان و سرمایهگذاران هستند که هنوز نتوانستهاند شغلی برای خود پیدا کنند. بسیاری از آنها با سرمایه و تجربه بازگشتهاند، اما بازار محدود، رقابت شدید و زیرساختهای ناکافی، مسیر را برایشان دشوار کرده است.
امین الله، یکی از این افراد، در کرج ایران با یک شریک ایرانی کارگاه تولید کیک و بیسکویت داشت. او پس از بازگشت به افغانستان قصد داشت مشابه این کار را در شهرک صنعتی هرات راهاندازی کند. امین الله به خبرگزاری جمهور میگوید: «با خود سرمایهای نزدیک به پنج میلیون افغانی آوردهام، اما جرات ندارم کارم را شروع کنم. رقبای کاری زیاد هستند، بازار ظرفیت ندارد و قیمتها پایین آمده است. وعدههای طالبان در عمل دیده نمیشود و شرایط کار در شهرک صنعتی به آسانی که رسانهها گفتهاند، نیست.»
این وضعیت تنها محدود به چند نفر نیست؛ موج بازگشت مهاجران از ایران و پاکستان از اوایل ۱۴۰۴ شدت گرفت. کشورهای میزبان، به ویژه ایران و پاکستان، دیگر توان و تحمل پذیرش جمعیت مهاجر را نداشتند. در چند ماه گذشته، بیش از یک میلیون و دوصد هزار نفر فقط از ایران بازگشتهاند. این جمعیت، عمدتاً کسانی هستند که سالها در خارج تجربه کاری و سرمایه اندوختهاند و اکنون با چالشهای جدی اقتصادی در افغانستان مواجه شدهاند.
با وجود وعدههای طالبان مبنی بر فراهم کردن مسکن و شغل برای مهاجران بازگشته، بسیاری هنوز در انتظار تحقق این وعدهها هستند. بازار محدود، رقابت شدید، محدودیتهای اجتماعی و جنسیتی، و فقدان حمایت واقعی، تجربه بازگشت را به آزمونی سخت تبدیل کرده است. مهاجرانی که با امید بازگشتهاند، اکنون به دنبال راهی برای بازگشت دوباره به ایران یا پاکستان هستند، و برخی حاضرند هزینه و خطر زیادی را متحمل شوند تا فرصتهای پیشین خود را دوباره بازیابند.
بازگشت به وطن برای این افراد، معنایی فراتر از خانه و خانواده دارد. امید به شروع دوباره و فرصت اقتصادی نیز همراه آن است، اما در شرایطی که بازار محدود و رقابت شدید است، این امید به رویاهای شکسته تبدیل میشود. داستان حمید، رامین، نازنین و امین الله بازتابی از چالشهای اقتصادی، اجتماعی و جنسیتی در افغانستان امروز است؛ جایی که وعدهها و امیدها با واقعیتهای روزمره در تضاد قرار دارند.
بازگشتکنندگان به افغانستان، با سرمایه، تجربه و مهارت بازگشتهاند، اما محدودیتهای عملیاتی، عدم اطمینان بازار و سیاستهای محدودکننده، بسیاری از آنها را در شرایطی بحرانی قرار داده است. بازار محدود، رقابت شدید، فقدان اعتماد به محصولات داخلی و محدودیتهای جنسیتی و قانونی، همه نشان میدهد که بازگشت به وطن بدون زیرساختهای اقتصادی، قانونی و اجتماعی، تجربهای پرهزینه و پرچالش است.
خبرگزاری جمهور
کد مطلب: 185325
آدرس مطلب: https://www.jomhornews.com/fa/news/185325/