۰

تاپی، طالبان و منافع اقتصادی امریکا

جمعه ۶ حمل ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۰۷
انتخاب زلمی خلیلزاد به عنوان نماینده شرکت یونیکال برای مذاکره با طالبان درباره خط لوله تاپی در اواخر دهه ۱۹۹۰ میلادی و نیز انتصاب او به حیث نماینده ویژه وزارت امور خارجه امریکا برای مذاکرات صلح با طالبان، تصادفی نبوده و نمی تواند دو رویداد جداگانه در زندگی آقای خلیلزاد به شمار بیاید؛ بلکه این دو مأموریت، در ادامه همدیگر و مکمل هم هستند.
تاپی، طالبان و منافع اقتصادی امریکا
وزارت خارجه امریکا گفته که "حکومت امریکا هیچ حمایت مستقیم مالی برای پروژه تاپی فراهم نکرده است".
 
برخی رسانه‌های امریکایی مدعی شده‌اند که جو بایدن از "خط لوله طالبان" در افغانستان حمایت می‌کند.
 
ماه گذشته، نشریه "واشنگتن اگزماینر" نوشته بود که برای امنیت خط لوله گاز ترکمنستان از طریق افغانستان و پاکستان به هند (موسوم به تاپی)، قرار است به طالبان "حق عبور" برای امنیت آن پرداخت شود.
 
طالبان هم از اجرای تاپی استقبال کرده‌ اند. بسیاری از تحلیل‌گران ظهور طالبان را مرتبط با تامین امنیت این پروژه دانسته اند.
 
زلمی خلیلزاد؛ نماینده فعلی امریکا برای صلح افغانستان برای احداث این خط لوله در اواخر دهه ۹۰ میلادی از طرف شرکت امریکایی یونیکال با سفر به منطقه، با طالبان رایزنی کرده بود.
 
براساس گزارش‌ها در دسامبر ۱۹۹۷ نمایندگان طالبان به دعوت یونیکال به شهر هوستون امریکا رفتند تا درباره کشیدن خط لوله گاز مذاکره کنند.
 
با این حساب به رغم رد ادعای همکاری و حمایت امریکا از طالبان برای فراهم کردن امنیت خط لوله گاز تاپی، همه نشانه ها حاکی از آن است که این پروژه بدون همکاری امنیتی طالبان، امکان تحقق ندارد و قدرت های ذینفع در این پروژه نیز به خوبی از اهمیت نقش طالبان در این زمینه آگاه اند.
 
نقش راهبردی طالبان، زمانی اهمیت بیشتری پیدا می کند که سیطره کنونی آن گروه بر مسیرهای عبور این خط لوله را با فلسفه وجودی طالبان و ارتباطات پیچیده آن گروه با کشورهای ذینفع در این پروژه پیوند بزنیم.
 
طالبان از حمایت های قوی پاکستان و ترکمنستان برخوردار اند و این حمایت ها تنها ارزش ایدئولوژيک ندارد؛ بلکه پای نقشه ها، منافع و زد و بندهای حیاتی و استراتژيک نیز در میان است.
 
از سوی دیگر، امریکا هم یکی از شرکای مهم این پروژه بزرگ محسوب می شود و شرکت های عظیم امریکایی در صدد اند تا از رهگذر این پروژه به سودهای کلان دست پیدا کنند.
 
بر این اساس، انتخاب زلمی خلیلزاد به عنوان نماینده شرکت یونیکال برای مذاکره با طالبان درباره خط لوله تاپی در اواخر دهه ۱۹۹۰ میلادی و نیز انتصاب او به حیث نماینده ویژه وزارت امور خارجه امریکا برای مذاکرات صلح با طالبان، تصادفی نبوده و نمی تواند دو رویداد جداگانه در زندگی آقای خلیلزاد به شمار بیاید؛ بلکه این دو مأموریت، در ادامه همدیگر و مکمل هم هستند.
 
در هر دو مورد، ارتباطات و پیوندهای مستحکم خلیلزاد با رهبران طالبان از اهمیت فراوانی برخوردار بوده است. بنابراین، مذاکرات و توافق خلیلزاد با طالبان، نه به عنوان دوطرف متخاصم؛ بلکه به مثابه دو شریک اقتصادی و استراتژيک انجام شده و خلیلزاد و طالبان در این زمینه، دارای منافع و اهداف مشترک بوده اند.
با توجه به این واقعیت ها و مدلول ها، با وجود موضع گیری وزارت امور خارجه امریکا درباره عدم حمایت دولت بایدن از «خط لوله طالبان» به نظر می رسد که گزارش رسانه ها و ارزیابی تحلیلگران امریکایی در این زمینه، کاملا مستدل، مستند و واقع بینانه است و در این خصوص، معاملات پنهانی و پیچیده ای میان امریکا و طالبان در جریان است.
 
سکوت جو بایدن و کامالا هریس؛ معاون او درباره ادعاهای مطرح شده مبنی بر حمایت مالی واشنگتن از طالبان به منظور فراهم کردن امنیت پروژه تاپی هم شک و پرسش ها در این باره را افزایش می دهد و از اعتبار موضع وزارت امور خارجه امریکا در رد این ادعاها و گزارش ها می کاهد.
 
با توجه به این ارزیابی ها، پروژه جاری صلح، تنها تلاشی برای پایان جنگ و نجات امریکا از باتلاق مرگبار و پرهزینه نبردی ۲۰ ساله که شکست خورده، نیست؛ بلکه این پروژه، منافع بزرگ اقتصادی هم برای طرف های درگیر به ویژه امریکا، پاکستان، ترکمنستان و شرکت های چندملیتی غربی دارد.
 
در این میان البته هیچکس نمی تواند انکار کند که پروژه تاپی برای حیات اقتصادی و توسعه و رفاه افغانستان نیز اهمیت دارد و سودمند است؛ اما آنچه تردیدها در این باره را افزایش می دهد، عزم و اراده و تعهد صادقانه طالبان برای انتفاع مشروع از این پروژه در مسیر توسعه و پیشرفت و شکوفایی اقتصاد افغانستان است. طالبان تاکنون نشان داده اند که به دستور پاکستان و دیگر رژيم های حامی تروریزم، زیرساخت های اقتصادی کشور را عمدا و آگاهانه ویران می کنند و در مسیر پروژه های زیربنایی، مانع ایجاد می کنند. بنابراین، تضمینی وجود ندارد که آن گروه جز برای تحقق اهداف پاکستان و ترکمنستان و امریکا، از تاپی برای اقتصاد افغانستان،، بهره ای بردارد.
 
نگرانی دیگر، خطر هزینه کردن پول های دریافتی طالبان از رهگذر این پروژه برای توسعه تروریزم، تقویت فعالیت های تروریستی و تحرک ماشین جنگی آن گروه است. هیچ اطمینانی وجود ندارد که طالبان درآمد هنگفت ناشی از عبور خط لوله تاپی را در مسیرهای مشروع و برای اهداف بزرگ ملی مصرف کنند.
 
با توجه به این مسایل، امریکا، پاکستان و ترکمنستان با باج دادن به طالبان و یا استفاده از قدرت غیر مشروع این گروه برای تحقق اهداف سودآور اقتصادی خویش، عملا به تروریزم کمک می کنند و قدرت و بقای گروه های تروریستی را تأمین و تضمین می کنند. این معامله البته دوجانبه است؛ یعنی گروه های تروریستی و منافع غیر مشروع اقتصادی قدرت ها، همدیگر را توجیه می کنند و لازم و ملزوم هم هستند.
 
محمدرضا امینی - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین