۰

انتخابات ۶ میزان؛ این بار مردم نیامدند

يکشنبه ۷ میزان ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۰۱
به جای ادعای پیروزی زودهنگام، همه نامزدها باید سر در گریبان خود فروبرند و به نظامی فکر کنند که از سوی مردم، نمره منفی گرفته و طرد شده است. این یک هشدار جدی است و رمزگشایی از چرایی و چگونگی آن نیاز به کارشناسی عمیق و ریشه ای جامعه شناسانه دارد.
انتخابات ۶ میزان؛ این بار مردم نیامدند
انتخابات ریاست جمهوری ۶ میزان سرانجام برگزار شد.  صلح نیامد و انتخابات بر صلح غلبه کرد. تلاش ها برای تعویق و تعلیق انتخابات هم نتیجه نداد و ارگ توانست اراده اش برای برگزاری این روند را به کرسی بنشاند. تقلب هم آنگونه که پیش بینی می شد، جدی و سازمان یافته و فراگیر نبود؛ هرچند برای اثبات این ادعا نیاز به زمان بیشتری داریم و باید منتظر بمانیم تا طی روزهای آینده، تیم هایی که خود را بازنده احساس می کنند، چه اسناد و مدارکی در زمینه تقلب، ارائه می کنند و اینکه آیا این اسناد و مدارک می تواند اصل انتخابات را مخدوش کند و روی نتیجه تأثیر بگذارد یا خیر.
 
تا اینجا ظاهرا همه چیز طبق میل و مراد ارباب قدرت به پیش رفته و به تعبیر اشرف غنی، مردم به ندای جمهوریت لبیک گفتند؛ اما مشکل از آنجا شروع می شود که مردم در واقع به ندای جمهوریت، لبیک نگفتند. یا به بیان بهتر، اکثر مردم این ندا را شنیدند؛ اما به آن پاسخی ندادند. این واکنش، کاملا آگاهانه و حساب شده بود.
 
ممکن است استدلال شود که تحت تأثیر تهدیدهای طالبان، اکثر مردم ترجیح دادند روز انتخابات در خانه های شان بمانند و در آن شرکت نکنند؛ اما تهدیدهای قابل پیش بینی در این انتخابات، کمتر از روندهای قبلی انتخاباتی نبود. با این وجود، مردم علیرغم تهدید و حتی با پذیرفتن خطر مرگ، در روندهای پیشین، شرکت کردند و به نامزدهای مورد نظرشان رأی دادند؛ یعنی آنها پیش از این فکر می کردند که انتخابات، جمهوریت و مردم سالاری، ارزش قربانی دادن را دارد. پس باید قبول کرد که در انتخابات ۶ میزان، مشکل، ریشه دار از آن بود که تصور یا تصویر می شود.
 
مردم این بار نیامدند و این کار را کاملا آگاهانه انجام دادند. یعنی آنها از حق شهروندی شان برای رأی دادن، استفاده وارونه کردند و با رأی ندادن، به ارباب قدرت پیام دادند که دموکراسی دروغین امریکایی، جمهوریت شبیه سازی شده قبیله ای و انتخابات ریاکارانه دولتی، شکست خورده است. آنها در انتخابات شرکت نکردند تا به ارگ پیام بدهند که وقتی قرار است رأی شان شمرده نشود، آنها هم احمق نیستند تا رأی بدهند.
 
مردم در عین حال به تیم های رقیب اشرف غنی، این پیام را صریح و واضح را ارسال کردند که دروغ، عوام فریبی، بی کفایتی، سوء استفاده از نام و عنوان جهاد، معامله با رأی و سرنوشت مردم و بازی با دموکراسی و انتخابات برای رسیدن به کرسی های فاقد صلاحیت و اثرگذاری، کافی است.
 
آنها همچنین نیامدند تا به بانک های سنتی رأی و رهبران قومی بگویند که مردم گوسفند نیستند، اراده دارند، از حق و قدرت انتخاب برخوردار اند و در شرایطی که احساس کنند از سوی سران معامله گر قومی، معامله می شوند، نمی آیند تا معامله خراب شود.
 
به جز برگزاری انتخابات در فضایی نسبتا امن و باثبات و ناکامی و ناتوانی تروریست ها و دشمنان مردم در تحمیل ضربه ای بزرگ به این روند که بدون تردید، افتخاری غرورآفرین و قابل ستایش برای نیروهای امنیتی بود، انتخابات ششم میزان، هیچ نقطه روشن و قابل افتخار دیگری نداشت و ندارد.
 
هیچکس نمی تواند با استناد به رای و اراده مردم، مدعی پیروزی شود؛ زیرا تنها حدود ۲ میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند که اگر آرای جعلی را جدا کنیم حتی ممکن است آمار واقعی، از این هم کمتر باشد. در چنین شرایطی، نامزد پیروز با انتخاب حدود ۵ درصد مردم افغانستان، رییس دولت آینده خواهد شد. چنین دولتی نه می تواند وارثی صالح و امین و مشروع برای جمهوریت باشد و نه از اقتدار و مشروعیت دموکراتیک بهره ای خواهد داشت.
 
بر این اساس، به جای ادعای پیروزی زودهنگام، همه نامزدها باید سر در گریبان خود فروبرند و به نظامی فکر کنند که از سوی مردم، نمره منفی گرفته و طرد شده است. این یک هشدار جدی است و رمزگشایی از چرایی و چگونگی آن نیاز به کارشناسی عمیق و ریشه ای جامعه شناسانه دارد.
 
مردم، مشارکت نکردند، تا کسی در آینده به نام آنها مدعی مشروعیت قدرت خود نشود و خود را وارث بلامنازع سرنوشت آنها و نماینده واقعی توده ملت به حساب نیاورد. از این پس، حتی اگر از رهگذر این انتخابات حداقلی و فاقد مشارکت و مشروعیت، کسی ادعای مشروعیت کند، دروغ گفته است و این چیزی است که عدم شرکت میلیون ها نفر از مردم افغانستان در انتخابات ۶ میزان آن را اثبات می کند.
 
علی موسوی - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین