۰

انحصار قدرت چیست و چگونه شکل می‌گیرد؟

پنجشنبه ۲۸ سرطان ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۵۳
انحصار قدرت یک مفهوم انتزاعی و برساخته ذهن روزنامه نگاران و کارشناسان سیاسی نیست، رویکردی عملی در حوزه حکومت داری است که در آن، همه راه ها به یک نفر در رأس هرم قدرت ختم می شود و این چیزی است که در حکومت وحدت ملی، عملا رخ داده است.
انحصار قدرت چیست و چگونه شکل می‌گیرد؟
اشرف غنی؛ رئیس‌جمهوری گفته که به قدرت نباید به چشم انحصاری دیده شود.
 
او که در بیست و یکمین نشست بورد مشترک نظارت و انسجام (JCMB) در کابل سخن می‌گفت، بیان داشت که حد اقل برای مدتی باید تقاضای انحصار قدرت کم شود.
 
آقای غنی افزود که از آغاز کارش این هدف را داشته که "روند انحصاری قدرت را از میان بردارد و خوشبختانه به این هدف خود با تشکیل حکومت وحدت ملی رسیده و از آن نگهبانی خواهد کرد."
 
این در حالی است که تظاهرات اعتراضی علیه او در ولایت‌های شمالی افغانستان ادامه دارد و معترضان او را به "انحصار قدرت" متهم می‌کنند.
 
ولی آقای غنی معتقد است تغییراتی که در دوران ریاست جمهوری او ایجاد شده، ظهور "شبکه‌ رهبران نسل جدید" در افغانستان است.
 
آقای غنی می‌گوید هدفش این بوده که مسؤولیت‌ها از سطح افراد به نهادها انتقال داده شود. به طور مثال شوراهای عالی در ارگ ایجاد شده که برخی مسؤولیت‌های رئیس جمهوری به آنها منتقل خواهد شد.
 
حتی دیکتاتورها هم هرگز نمی پذیرند که دیکتاتوری می کنند. معمر قذافی؛ دیکتاتور سرکوبگر و تمامیت خواه لیبی، پیش از آنکه از اریکه قدرت به زیر کشیده شود و با خواری و ذلت کشته شود، در پاسخ به اعتراضات مردم اش می گفت: مردم لیبی عاشق من هستند، آنها مرا دوست دارند!
 
اما با ادعای صرف نمی توان حقیقتی را کتمان کرد یا واقعیتی را وارونه جلوه داد.
 
افغانستان در دوران حکومت سه و نیم ساله وحدت ملی، بدترین فصل تاریخ سیاسی خود در نزدیک به دو دهه اخیر را به لحاظ انحصار قدرت و تلاش برای احیای دیکتاتوری های سنتی و مردم ستیز رژیم های سطلنتی و کمونیستی تجربه کرد و خبر بدتر اینکه این تجربه همچنان استمرار دارد و زیر نام حاکمیت قانون، روز به روز ابعاد وحشتناک تری پیدا می کند.
 
نمونه بارز و عینی آن، اعتراضات و التهابات جاری در شمال کشور است؛ رویدادی که مستقیما از انحصار بی رویه قدرت در کابل ناشی می شود.
 
اینکه آقای غنی ادعا می کند که او تلاش کرده تا انحصار قدرت را بشکند و در این مسیر در دوره حکومت وحدت ملی، توفیقاتی کسب کرده و خود از این توفیقات نگهبانی خواهد کرد، به خودی خود نمایانگر یک سیاست عمیقا انحصارطلبانه و دیکتاتورمآبانه است؛ زیرا او دقیقا از همان دستاوردهایی نگهبانی می کند که به سیطره فراتر از قانون و غیر مسؤولانه خود او و تیمی که او را احاطه کرده است، کمک می کند.
 
چرا صلاحیت واگذاری از این «دستاوردها» به قانون اساسی، شورای ملی، دادگاه عالی، نمایندگان مردم در شوراهای ملی و محلی، وزرا، والی ها، جامعه مدنی، رسانه ها و مردم واگذار نمی شود که کانون مرکزی قدرت، از آن نگهبانی می کند؟
 
نکته جالب توجه دیگر اینکه آقای غنی می‌گوید هدفش این بوده که مسؤولیت ‌ها از سطح افراد به نهادها انتقال داده شود. به طور مثال شوراهای عالی در ارگ ایجاد شده که برخی مسؤولیت‌ های رئیس جمهوری به آنها منتقل خواهد شد.
 
این در حالی است که به باور منتقدان، اقدام به ایجاد شوراهای عالی در ارگ ریاست جمهوری و تحت ریاست مستقیم رییس جمهوری، واضح ترین اقدام برای انحصار قدرت محسوب می شود؛ زیرا آقای غنی با این اقدام نه تنها صلاحیت های ریاست جمهوری را به این شوراها واگذار نکرده؛ بلکه بالعکس، صلاحیت های ذاتی و انحصاری دستگاه های سکتوری را از آنها سلب کرده و در اختیار «شوراهایی» قرار داده که رییس آنها خود اوست و این شوراها تنها به او پاسخگو هستند!
 
این بسیار ریاکارانه، وقیح و زننده است که از صریح ترین نمونه در زمینه انحصار قدرت، به منظور رد انحصارطلبی استفاده شود؛ بدون آنکه در این خصوص، به درک و دیدگاه مردم و ناظران، احترام گذاشته شود.
 
یک نمونه واضح دیگر، ایجاد «دفتر بازرس» است که اخیرا حکم آن صادر شد و بر اساس این حکم، نهاد یادشده صلاحیت دارد در زمینه های مرتبط با فساد از همه ادارات و دستگاه ها و افراد حکومتی به شمول ریاست اجرایی، تحقیق کند به استثنای رییس جمهور! این نهاد همچنین تنها به شخص رییس جمهور پاسخگو خواهد بود و جز او، هیچ فرد یا نهاد دیگری حق پرسش از این نهاد را نخواهد داشت!
 
آیا این انحصار قدرت نیست؟
 
انحصار قدرت یک مفهوم انتزاعی و برساخته ذهن روزنامه نگاران و کارشناسان سیاسی نیست، رویکردی عملی در حوزه حکومت داری است که در آن، همه راه ها به یک نفر در رأس هرم قدرت ختم می شود و این چیزی است که در حکومت وحدت ملی، عملا رخ داده است و جالب است که آقای غنی، پیامدهای ویرانگر آن را به وضوح در ناآرامی های بی سابقه شمال می بیند؛ اما حاضر نیست که به تبعات آن تن دردهد و همچنان در کار توجیه و تحکیم آن است.
 
محمدرضا امینی - جمهور
 
 
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین