۰

افشاگری نبیل؛ خوب یا زشت؟

پنجشنبه ۲ قوس ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۱۸
اکنون که آقای نبیل، از مسند ریاست امنیت، دور افتاده، زبان به افشاگری باز می کند تا برای تشکل سیاسی نوبنیادش «محور مردم افغانستان» محبوبیت و مقبولیت ملی کسب کند. با این حساب، آیا او شریک دزد است یا همسفر قافله؟!
افشاگری نبیل؛ خوب یا زشت؟
رحمت‌الله نبیل، رئیس پیشین امنیت ملی از وقوع برخی تخلفات انتخاباتی و وجود توافق‌هایی بین کرزی و اشرف غنی پیش از انتخابات ۱۳۹۳ سخن گفته است.
آقای نبیل گفته که برخی اطلاعاتی که او در این مورد دارد را به عنوان "امانت مردم" افشا می‌کند.

او گفت که کمیسیون انتقال مسؤولیت‌های امنیتی از نیروهای خارجی به داخلی، یک نهاد "مطلقا کمپاینی" بود که به منظور فراهم کردن فرصت "کمپاین انتخاباتی" برای یکی از نامزدها (اشرف غنی) تشکیل شد.
او افزود که کرزی به یکی از نامزدهای انتخابات بعدی (۱۳۹۳) گفت:"کاندیدای بعدی شما می‌باشید."

آقای نبیل گفت که در زمان برگزاری انتخابات ۹۳ "ماشین چاپ کارت‌های (رای‌دهی) جعلی" در خانه یکی از مقام‌های بلندپایه دولتی که در حال حاضر "هرکاره حکومت" است، گذاشته شد.

او در پاسخ به اینکه چرا عوامل تخلفی انتخاباتی به این بزرگی را دستگیر نکرد، گفت که او در زمانش همه این مسائل را به رئیس جمهوری وقت، مشاور امنیت ملی، اعضای شورای امنیت ملی، وزیر داخله و رئیس کمیسیون انتخابات، گزارش داد؛ ولی خودش حق مداخله نداشت.

ظاهرا رحمت الله نبیل نیز که از یک مهره امنیتی، در حال تبدیل شدن به یک بازیگر چالش ساز سیاسی در برابر کارگزاران حکومت فعلی است، با استمداد از منابع عظیم اطلاعاتی که به یُمن سال ها سیطره اش بر مهمترین مسند امنیتی و استخباراتی افغانستان، به آن دست یافته، در حال پیمودن همان راهی است که دیگر اسلافش، رفته اند.

او که اکنون از سمت حساس و مهم اش در رهبری یکی از اصلیترین و راهبردی ترین ادارات امنیتی افغانستان، کنار گذاشته شده، به تعبیر خودش با افشای «امانت مردم» در صدد کسب جایگاه و موقعیت سیاسی است؛ اما او ظاهرا فراموش کرده است که مردم می دانند چه کسانی و چگونه شعور  و درک و آگاهی و تشخیص و تحلیل سیاسی آنها را به بازی می گیرند و چه کسانی صادقانه برای خدمت به میهن و نجات مردم از این وضعیت بحرانی و اسفبار، دلسوزانه و مسؤولانه تلاش می کنند.

در این شکی نیست که کرزی و اشرف غنی، دو ضلع قدرتمند تقلب های تاریخی در انتخابات بدنام و شرم آور سال ۹۳ بودند. آنها بودند که دموکراسی وارداتی و ناقص الخلقه افغانستان را بی رحمانه به قربانگاه بردند، میلیون ها رأی دهنده امیدوار افغانستان را به عنوان سیاهی لشکر سناریوی مزورانه و قومی شان، ریاکارانه به بازی گرفتند، اصول روشن قانون اساسی را لگدمال کردند و در نهایت، حکومتی را بر مردم تحمیل نمودند که اکنون دامنه فراگیری بحران های نابودگر آن، سراسر افق های کور و مه آلود حیات سیاسی این سرزمین را آکنده است؛ اما نبیل که اکنون نقش دایه ای مهربان تر از مادر را بازی می کند و از افشای «امانت مردم» سخن می گوید، در جریان انتخابات سال ۹۳ و «تعهدات»ی که به گفته او سال ها پیش میان کرزی و اشرف غنی برای مهندسی آن پروژه سیاه و ننگین، منعقد شده بود، کجا بود؟ او اگر امانتدار خوب و امین اسرار و منافع مردم است، چرا در آن زمان بر علیه اینهمه توطئه و خیانت و جنایت و دستبرد به قانون اساسی و بازی با سرنوشت سیاسی مردم و تبانی گرگ ها برای به تاراج بردن آخرین بقایا و بازمانده های هستی و حیات سیاسی این سامان، وارد عمل نشد؟

روشن است که او در این ادعای بزرگ اش، صادق نیست. او حتی یک بازیگر سیاسی خوب هم نبوده است؛ زیرا اگر هوشمندانه عمل می کرد، در همان زمان با پرده برافکندن از ابعاد تبانی های پنهانی که برای انجام دسیسه های بزرگ، پی ریزی شده بود، محبوب قلوب ملت می شد و مردم به هر فراخوانی که از سوی او صادر می شد، صادقانه لبیک می گفتند.

اما او این کار را نکرد و گوشه عافیت را در ریاست امنیت، بر خطر کردن در مبارزه ای ملی برای سرنوشت مردم، ترجیح داد.

آقای نبیل در توجیه این اقدام اش می گوید که همه این موارد را به اطلاع رئیس جمهوری وقت، مشاور امنیت ملی، اعضای شورای امنیت ملی، وزیر داخله و رئیس کمیسیون انتخابات، گزارش داد؛ ولی خودش حق مداخله نداشت!
آیا این می تواند توجیهی معقول و مناسب به حساب بیاید؟ آیا این توجیه، نبیل را به عنوان عنصری از آن حلقه خبیثه خیانت و تبانی و توطئه، در پیشگاه مردم، تبرئه خواهد کرد؟

مگر آقای نبیل به عنوان رییس پیشرفته ترین، قدرتمندترین و پیچیده ترین ارگان امنیتی افغانستان، نمی دانست که هریک از آنهایی که او به آنها گزارش می دهد، قطعه ای از پازل خیانت و توطئه و دسیسه به منظور مصادره آرای مردم، مهندسی انتخابات، به محاق بردن دموکراسی، تعلیق قانون اساسی و تعطیل عدالت و امانتداری و راستکاری هستند؟

اگر او به راستی امین صادقی برای «امانت مردم» بود، وقتی دید به آن امانت، آگاهانه و برنامه ریزی شده و سیستماتیک، خیانت می شود، قانون اساسی، تعلیق می شود، دموکراسی و مردم سالاری، تعطیل می گردد و انتخابات به پوششی دروغین برای تحقق نقشه قبیله سالانه محور تقلب و توطئه، بدل می شود، چرا در همان زمان، این امانت را به مردم مسترد نکرد؟ آیا رئیس جمهوری وقت، مشاور امنیت ملی، اعضای شورای امنیت ملی، وزیر داخله و رئیس کمیسیون انتخابات، نمایندگان برگزیده و راستین ملت بودند؟

اگر او حق مداخله نداشت، چرا استعفا نداد و به حضورش در یک سیستم سیاسی فاسد و تبهکار و ضد قانون و قومگرا ادامه داد و حتی پس از تحقق توطئه و تولد کودک نامشروع حکومت وحدت ملی نیز به این حضور استمرار بخشید، تا آنکه در نهایت، تحت فشار اشرف غنی، مجبور به استعفا شد؟

اکنون که آقای نبیل، از مسند ریاست امنیت، دور افتاده، زبان به افشاگری باز می کند تا برای تشکل سیاسی نوبنیادش «محور مردم افغانستان» محبوبیت و مقبولیت ملی کسب کند. با این حساب، آیا او شریک دزد است یا همسفر قافله؟!

اما از یک جهت اقدام او را در افشای خیانت ملی خائنین باید ستود که جرئت به خرج داده و خیانت عوامل جنایتکار را افشا می کند ورنه این خیانتها در حق مردم افغانستان، همچنان پوشیده باقی می ماند. افشاگری نبیل می تواند درسی باشد برای تمامی خائنین و وطن فروشان که بدانند هرگز هیچ جایتی تا ابد پنهان نخواهد ماند. لذا اقدام افشاگرانه نبیل هم قابل قدر است و هم نکته ای است که موجب ملامت خودش نیز می باشد.

عبدالمتین فرهمند- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین