چین، روسیه و ژئوپولیتیک افغانستان

عبدالناصر نورزاد

29 اسد 1404 ساعت 15:05


 چکیده
پس از خروج ایالات متحده از افغانستان و بازگشت طالبان به قدرت، این کشور بار دیگر به یکی از حساس‌ترین کانون‌های ژئوپولیتیکی و امنیتی منطقه تبدیل شده است. روسیه با بزرگ‌نمایی تهدیدات تروریستی ناشی از افغانستان و در عین حال همکاری با طالبان، در تلاش است جایگاه خود را در آسیای مرکزی بازتعریف کند. این مقاله نشان می‌دهد که مسکو از تهدیدات امنیتی نه برای نابودی آن‌ها، بلکه به‌عنوان ابزاری جهت اعمال نفوذ و بی‌ثبات‌سازی مهار‌شده استفاده می‌کند. از سوی دیگر، چین با حساسیت ویژه نسبت به تهدیدات اویغورها، و پاکستان با هدف مهار طالبان، درگیر رقابتی پیچیده شده‌اند. برآیند این تحولات، تبدیل افغانستان به «سیاه‌چاله امنیتی» است که نه تنها ثبات منطقه، بلکه نظم بین‌الملل را نیز تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.
 
کلیدواژه‌ها:  افغانستان، روسیه، چین،طالبان، آسیای مرکزی، تهدیدات امنیتی،  بی‌ثبات‌سازی مهار‌شده
 
مقدمه
افغانستان در طول تاریخ معاصر همواره به‌عنوان منطقه‌ای حایل و بستر رقابت قدرت‌های بزرگ شناخته شده است. از بازی بزرگ کلاسیک میان بریتانیا و روسیه تزاری گرفته تا رقابت‌های دوران جنگ سرد و سپس حضور ایالات متحده و ناتو، این سرزمین نقشی کلیدی در معادلات امنیتی اوراسیا ایفا کرده است. با خروج امریکا و بازگشت طالبان، بار دیگر توجه قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای به افغانستان جلب شد.

روسیه در تازه‌ترین موضع‌گیری خود، از انتقال شبه‌نظامیان از سوریه به افغانستان خبر داده است، اما هم‌زمان روابطی نزدیک و رسمی با طالبان برقرار کرده است. این دوگانگی رفتاری نشان می‌دهد که مسکو تهدیدات امنیتی را نه صرفاً به‌عنوان یک خطر، بلکه به‌عنوان ابزاری برای پیشبرد منافع ژئوپولیتیکی خود به‌کار می‌گیرد(Trenin, 2022). این مقاله تلاش می‌کند با بررسی رفتار روسیه، چین و پاکستان، نشان دهد که افغانستان به بخشی از رقابت پیچیده چندقطبی در سطح منطقه و نظام بین‌الملل تبدیل شده است.

روسیه و استفاده ابزاری از تهدیدات امنیتی
مسکو با بزرگ‌نمایی تهدید تروریسم از افغانستان، می‌کوشد فضای روانی «خطر دائمی از جنوب» را در کشورهای آسیای مرکزی ایجاد کند. هدف این است که این کشورها بار دیگر به چارچوب‌های امنیتی وابسته به روسیه تن دهند؛ چارچوبی که یادآور نظم امنیتی دوران شوروی است (Lo, 2015). با وجود ادعاهای روسیه، داده‌های اطلاعاتی نشان می‌دهد که گروه‌های تروریستی مستقر در افغانستان طی چهار سال گذشته توان عملیاتی قابل‌توجهی در مرزهای آسیای مرکزی نداشته‌اند (ICG, 2022). بنابراین، روایت روسیه بیش از آن‌که بازتاب واقعیت باشد، بخشی از یک سناریوی راهبردی برای تضعیف نفوذ رقبایی چون چین، ترکیه و ناتو در آسیای مرکزی است.

بازی دوگانه روسیه با طالبان
تعامل روسیه با طالبان را می‌توان نمونه‌ای از یک بازی دوگانه دانست. طالبان برای روسیه هم تهدیدند و هم ابزار. از یک‌سو تهدید آن‌ها توجیهی برای افزایش حضور امنیتی روسیه در منطقه است، و از سوی دیگر، همین طالبان در نقش اهرم فشار برای معامله با سایر قدرت‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند. این سیاست «بی‌ثبات‌سازی مهار‌شده» در عمل به معنای کنترل تهدید به‌جای نابودی آن است (Korybko, 2020). افزون بر این، روسیه می‌کوشد با دامن‌زدن به تضادهای داخلی میان الیگارش‌های اقتصادی، فرماندهان میانی و نیروهای صف طالبان، انسجام این گروه را تضعیف و زمینه فروپاشی تدریجی آن را فراهم آورد.

افغانستان به‌عنوان میدان رقابت چندجانبه
افغانستان برای روسیه بستری است تا سایر قدرت‌ها مانند چین، هند، ترکیه و کشورهای عربی را درگیر رقابتی پرهزینه کند. مسکو با واگذاری اطلاعات محدود به چین، امتیازات اقتصادی طلب می‌کند و در عین حال می‌کوشد هند را از طریق طالبان به میدان بکشاند تا نفوذ پکن را مهار کند (Weitz, 2023). در همین حال، ترکیه و کشورهای عربی نیز با سرمایه‌گذاری امنیتی و مالی در افغانستان، نقش مکمل این رقابت را ایفا می‌کنند. این وضعیت یادآور تجربه جهاد افغانستان در دهه ۱۹۸۰ است، با این تفاوت که این‌بار روسیه برنده اصلی این آشفتگی است (Roy, 2021).

حساسیت چین نسبت به واخان
یکی از نقاط کلیدی در محاسبات امنیتی چین، گذرگاه واخان است. پکن این مسیر را خط مقدم دفاعی در برابر تهدیدات اویغورها می‌داند و باز شدن آن را تهدیدی علیه امنیت ملی خود تلقی می‌کند (Clarke, 2021). طالبان نیز در برابر چین محتاطانه رفتار می‌کنند، زیرا هرگونه نزدیکی بیش‌تر به پکن می‌تواند واکنش تند گروه‌های تروریستی متحدشان، به‌ویژه اویغورها، را در پی داشته باشد.

نقش پاکستان در محدودسازی چین
پاکستان نمی‌خواهد طالبان به بازیگری مستقل در رابطه با چین تبدیل شوند. اسلام‌آباد نگران است که در چنین حالتی، هم بازار اقتصادی افغانستان را از دست بدهد و هم با طالبان خودمختار مواجه شود. علاوه بر این، برخی تحلیل‌گران معتقدند ایالات متحده و بریتانیا اسلام‌آباد را به ممانعت از دسترسی زمینی چین به منابع افغانستان تشویق می‌کنند، زیرا چنین دسترسی‌ای موازنه منطقه‌ای را تغییر خواهد داد (Rashid, 2022). از این رو، واخان نه تنها برای چین، بلکه برای پاکستان و غرب نیز مسئله‌ای امنیتی است.
 
نتیجه‌گیری
بررسی رفتار روسیه و چین در قبال افغانستان نشان می‌دهد که این کشور بار دیگر به «سیاه‌چاله امنیتی» منطقه تبدیل شده است. روسیه با استفاده ابزاری از تهدید تروریسم، می‌کوشد نقش امنیتی خود را تثبیت کند و رقبا را درگیر هزینه‌های بی‌پایان سازد. چین با حساسیت ویژه نسبت به تهدید اویغورها محتاطانه عمل می‌کند و پاکستان نیز طالبان را در مدار وابستگی نگه می‌دارد. در سطح فرامنطقه‌ای، ایالات متحده افغانستان را به نقطه فشاری علیه چین بدل کرده است. این مجموعه رقابت‌ها نشان می‌دهد که آینده افغانستان بیش از هر زمان دیگری به معادلات کلان ژئوپولیتیکی گره خورده است و تا زمانی که یک اجماع امنیتی میان قدرت‌های آسیایی شکل نگیرد، بحران این کشور ادامه خواهد یافت.
 
نویسنده: عبدالناصر نورزاد- خبرگزاری جمهور


فهرست منابع


کد مطلب: 185193

آدرس مطلب: https://www.jomhornews.com/fa/article/185193/

جمهور
  https://www.jomhornews.com