۰

عبدالله و اشتباهی که تکرار می کند

محمد منتقم
سه شنبه ۲۸ عقرب ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۰۵
اینکه عبدالله بار بار می شنید که امریکایی ها او را ستون اصلی نظام می گویند آنچنان خمار و محو افق های دوردست می شد که همه مردم و دوستان و متحدین را فراموش می کرد و در عالم اوهام و خیالات، غرق و غوطه ور می شد. همین بود که او زندگی سیاسی خود را به گپ های مفت سفیران چشم سبز و جنرال های زردچهره، قمار زد و باخت
عبدالله و اشتباهی که تکرار می کند


میزان مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری بسیار اندک و ناچیز بود. اگر آراء تقلبی و خیالی را از سیستم حذف کنیم، جمعاً چیزی کمتر از یک و نیم میلیون رأی دهنده داشتیم. اگر میزان جمعیت افغانستان را 35 میلیون و تعداد واجدین رأی دهنده را کمتر از پانزده میلیون نفر تخمین کنیم؛ این تعداد رأی دهنده در حدود ده فیصد واجدین شرایط است.

سخن اول این است که مردم به انتخابات بی باور بودند. آنها به دو دلیل عمده رأی ندادند: 1- به کمیسیون و شفافیت انتخابات باور نداشتند 2- نامزد جذاب و جذبه دار که بخاطر وی به میدان بیایند و در صفهای طویل بایستند و رأی بدهند در بین نامزدها نبوده است. پس مردمی که رأی نداده اند هرگز بخاطر حفاظت از منافع عبدالله و غنی خودشان را به زحمت نمی اندازند و قربانی نمی دهند. لذا گزارش هایی وجود دارد که عبدالله این روزها از طریق توزیع پول و با استمداد از متحدین محلی خود، تصمیم به ایجاد ججال دارد و غنی از طریق اتکا به کمیسیون و برخی مراکز خارجی در صدد حفظ قدرت و حذف حریف است.

سخن دوم این است که خارجی ها شامل امریکا و انگلیس و ملل متحد و اعراب، هیچکدام شان عبدالله را در سطح و شأن ریاست جمهوری افغانستان نمی دانند و قبولش ندارند. آنها با شناختی که از عبدالله دارند، متفقاً به این باور هستند که عبدالله، افغانستان را بحرانی تر می کند. همه آنها تیم عبدالله شامل دوستم و خلیلی و محقق و تعدادی قومندان را یک تیم بدنام تلقی می کنند. امریکا و غرب و عرب ها مانع بزرگ بر سر عبدالله هستند. آنها می فهمند که عبدالله بمانند سال 2014 هواداران پر شور و میلیونی و حامیان قاطع و زدنی آن زمان خود را ندارد. آنها به درستی می فهمند که رأی عبدالله بیش از چندصدهزار نیست که آن هم رأی خودش نه بلکه رأی متحدین جنگسالار عبدالله (به زعم غربی ها) است. بخشی از غربی ها حتی غنی را هم قبول ندارند و کارنامه او را بسیار سیاه می بینند.

سخن مهم در این باب این است که عبدالله از ملاقات با سفیر امریکا یا انگلیس و هرمقام خارجی به شدت خوش می شود و ساعتها در خلسه و خماری فرو می رود. غافل از آنکه همه آنها این سیاستمدار شیکپوش اما ساده لوح را فریب می دهند. مثلاً در پنجسال پسین، هروقت عبدالله خواست که آن روی دیگر خود را به غنی نشان بدهد، سفیر امریکا و یا قومندان شان دو تا خربزه زیر بغل عبدالله می گذاشتند و می گفتند: "مستر عبدالله! شما ستون اصلی این نظام هستید! اگر شما بخواهید اعتراض کنید و یا به ضد مستر غنی کار کنید، نظام حتماً‌ از هم می پاشد و آنگاه، همه شما را مسئول سقوط نظام می دانند".

 اینکه عبدالله بار بار می شنید که امریکایی ها او را ستون اصلی نظام می گویند آنچنان خمار و محو افق های دوردست می شد که همه مردم و دوستان و متحدین را فراموش می کرد و در عالم اوهام و خیالات، غرق و غوطه ور می شد. همین بود که او زندگی سیاسی خود را به گپ های مفت سفیران چشم سبز و جنرال های زردچهره، قمار زد و باخت و بهترین دوستان و حامیان خود را از دست داد. اما این جلالتمآب تاهنوز هم هوش به کله اش نیامده و از آمدن و ملاقات های متواتر سفیر امریکا در خانه و دفترش کیف می کند و به عالم هپروت می رود.

همین چند روز پیش که نانسی پلوسی امریکایی به کابل آمد، با عبدالله ملاقات کرد. او در این دیدار گفت: "ما می خواهیم صلح در افغانستان به رهبری شما تحقق پیدا کند"! جناب جلالتمآب خودشیفته، آنچنان ذوق­مرگ شد که میرزاقلم هایش فوراً نوشتند رئیس مجلس امریکا گفته است که آینده رهبری صلح افغانستان تحت رهبری شخص جلالتمآب دکتورعبدالله عبدالله باشد! اما ساعتها بعد متوجه شدند که گپ را بد فهمیده اند و لذا اعلامیه خود را اصلاح کردند.

عبدالله شاید فهمیده باشد که اتکا به مراجع خارجی اشتباه بوده است و حالا باید به دنبال ایجاد ائتلاف در سطح معترضین داخلی بود. ملاقات مستقیم وی با حکمتیار و سپس رحمت الله نبیل با همین هدف صورت گرفت. اما آنها راه دشواری در پیش دارند و حذف غنی برای آنان به یک آرزو تبدیل شده است.

محمد منتقم- خبرگزاری جمهور
 
 
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


ابوسیاف
United States
آیا ایران هم با شما در باره رویکرد های داکتر عبدالله همنظر است همین طور فکر میکند.
پربازدیدترین